پارت اخر
پارت اخر
ویو ات
سوار ماشین جیمین شدم داشتیم میرفتیم عمارت
عمارت
جیمین خب رسیدیم
ات...
جیمین: ات داد
ات:.. ها ببخشید بله؟
جیمین: حواست کجاست
ات: هیجا
جیمین: تو که راست میگی پیاده شو
ات: باشه
وارد عمارت شدم بوی الکل همه جارو پر کرده بود دیدم کوک داره گریه میکنه پشمام ریخت تا حالا گریه نکرده بود رفتم بالا سرش
ات: کوک
کوک: پرنسسم تویی با(صدایی که از ته چاه درمیومد)
ات: ا.. اره منم (بغض)
کوک: مرسی که اومدی (با همون صدا)
ات: چه بلایی سر خودت اوردی (بزور بغضشو نگه داشته بود)
تا میخواستم حرف بزنم منو به خودش چسبوند
کوک: نمیزارم بری (خمار)
ات: ن.. نمیرم
کوک: دروغ میگی منو تنها نزار(خمار و کیوت)
بغلش کردم
ات: قول میدم تنهات نمیزارم
کوک: واقعا
ات: ا.. اره
کوک:: متاسفم نباید باهات اونجوری رفتار میکردم
ات: منم متاسفم که بدون اجازت بار رفتم
کوک: عب نداره
خوابش برد و ات هم همونجا کنارش خوابید جیمین هم با دیدنشون خندش گرف و گفت مگه کیوت تر از این زوج پیدا میشه
پایانننن
ویو ات
سوار ماشین جیمین شدم داشتیم میرفتیم عمارت
عمارت
جیمین خب رسیدیم
ات...
جیمین: ات داد
ات:.. ها ببخشید بله؟
جیمین: حواست کجاست
ات: هیجا
جیمین: تو که راست میگی پیاده شو
ات: باشه
وارد عمارت شدم بوی الکل همه جارو پر کرده بود دیدم کوک داره گریه میکنه پشمام ریخت تا حالا گریه نکرده بود رفتم بالا سرش
ات: کوک
کوک: پرنسسم تویی با(صدایی که از ته چاه درمیومد)
ات: ا.. اره منم (بغض)
کوک: مرسی که اومدی (با همون صدا)
ات: چه بلایی سر خودت اوردی (بزور بغضشو نگه داشته بود)
تا میخواستم حرف بزنم منو به خودش چسبوند
کوک: نمیزارم بری (خمار)
ات: ن.. نمیرم
کوک: دروغ میگی منو تنها نزار(خمار و کیوت)
بغلش کردم
ات: قول میدم تنهات نمیزارم
کوک: واقعا
ات: ا.. اره
کوک:: متاسفم نباید باهات اونجوری رفتار میکردم
ات: منم متاسفم که بدون اجازت بار رفتم
کوک: عب نداره
خوابش برد و ات هم همونجا کنارش خوابید جیمین هم با دیدنشون خندش گرف و گفت مگه کیوت تر از این زوج پیدا میشه
پایانننن
- ۷.۶k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط