ای کاش می شد با تو ساعتها قدم زد

ای کاش می شد با تو ساعتها قدم زد
از راه آهن تا شمیران زیر باران...

باور کن از تو دست شستن کار من نیست
عشق تو می گردد دو چندان زیر باران

وقتی دعا در زیر باران مستجاب است
دیگر چه کاری بهتر از آن زیر باران

#کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۲)

عصر یخبندان کنارت صبح فروردین شودپیش پایت کوچه با رنگین کمان...

برای چه باید می‌‌گریستم ؟برای از دست دادن یک زندگی‌ که هرگز ...

نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟همیشه در سفر! از بوی پیره...

🌱 باد زد، پرده کمی جست زِ جاغرِّشی کرد هواو زمین خیس شد از ا...

و کاش وقتی ابر غم به گلوی کوچکت می رسد، از یاد نبری شانه ای ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط