نسیم خوش خبر از نور چشم من چه خبر

نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟
همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟

تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟

به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار
برای تیشه زن خسته - کوهکن- چه خبر؟

پرندگان پر و بالتان نبسته هنوز!
از آن سوی قفس، از باغ ، از چمن چه خبر؟

به گوشه ی افق آویخت چشم منتظرم
که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر؟

نشسته در رهت ای صبح چشم شب زده ام
طلایه دار ! زخورشید شب شکن چه خبر؟

بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق
همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟

به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد
صبا کجاست؟ از آن نافه ی ختن چه خبر؟

جدا از آن بر و آن دوش، سردی ای آعوش
از آن بلور گدازان به نام تن چه خبر؟

برای من پس از او هیچ زن کمال نداشت
نسیم وسوسه از آن تمام زن چه خبر؟



#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۱)

ای کاش می شد با تو ساعتها قدم زداز راه آهن تا شمیران زیر بار...

عصر یخبندان کنارت صبح فروردین شودپیش پایت کوچه با رنگین کمان...

🌱 باد زد، پرده کمی جست زِ جاغرِّشی کرد هواو زمین خیس شد از ا...

ببرد از من قرار و طاقت و هوشبت سنگین دل سیمین بناگوش.نگاری چ...

yek tarafe part : ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط