خشن ترین مافیا❥
خشن ترین مافیا❥
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟎»
ا/ت : چیه چرا اینطوری نگام میکنی
تهیونگ : 😐😐
ا/ت : شوخی کردم شوخی سیزده بدر 😂
تهیونگ : هان با من شوخی میکنی میخوای نشونت بدم تاوان شوخی کردن با کیم تهیونگ چیه ؟
ا/ت : چیه 😂
دستام و برد بالا و قفلشون کرد رفتم سمت گردنم و کیس مارک دار گذاشت
ا/ت : یا اانکن قلقلکم میاد 😂😂🤣
تهیونگ : چی ؟ دردت نمیاد
ا/ت : فعلا که قلقلکم میاد
دستام و باز کرد و دوباره کمرم و سفت گرفت و خوابید
تهیونگ :
صبح با نور آفتاب بیدار شدم ا/ت روبه رو من خوابیده بود و لباش جمع شده بود کم کم چشم هاشو باز کرد و باهم چشم تو چشم شدیم
یک دفعه جیغ زد و با پاهاش من و پرت کرد پایین😂
ا/ت : تهیونگ خوبی
تهیونگ : به نظرت خوبم کمرم له شد
ا/ت :حیح شرمنده😅
ا/ت :
عصر شد حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم بیا دوستام برم بیرون حاضر شدم (عکس میزارم)رفتم پایین تهیونگ جلو تلویزیون نشسته بود و داشت فیلم میدید رفتم دستگیره در و کشیدم که تهیونگ گفت کجا میری
ا/ت : با دوستام میرم بیرون
تهیونگ : بین دوستان پسرم هست
ا/ت : اره چطور ؟
تهیونگ : پس نمیری
ا/ت : میرم بای بای🏃♀🏃♀
ات رفت منم دنبالش دویدم اخر خسته شد و و دست به زانو وایساد
تهیونگ : تو آد نمیشی نه
ا/ت : نه نمیشم
تهیونگ : بریم خونه ادبت میکنم
تهیونگ من برد خونه که نصف راه پرتش کردم تو استخر
ا/ت : 🤣🤣ببر کوچولومون خیس شده
یهو دست منم کشید و انداخت تو هال
تهیونگ : هالا تو هم خیس شدی
ا/ت : عزیز دلم
تهیونگ : وات هالا شدم عزیز دلت
ا/ت : ولم نکن من شنا بلد نیستم
تهیونگ : واقعا😈
تهیونگ داشت ولم میکرد که گفتم عاشقتم و لبم و گذاشتم رو لباش و دستاش و دور کمرم حلقه کردم اونم همراهیم کرد
بعد از چند مین ازش جدا شدم و.....
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟎»
ا/ت : چیه چرا اینطوری نگام میکنی
تهیونگ : 😐😐
ا/ت : شوخی کردم شوخی سیزده بدر 😂
تهیونگ : هان با من شوخی میکنی میخوای نشونت بدم تاوان شوخی کردن با کیم تهیونگ چیه ؟
ا/ت : چیه 😂
دستام و برد بالا و قفلشون کرد رفتم سمت گردنم و کیس مارک دار گذاشت
ا/ت : یا اانکن قلقلکم میاد 😂😂🤣
تهیونگ : چی ؟ دردت نمیاد
ا/ت : فعلا که قلقلکم میاد
دستام و باز کرد و دوباره کمرم و سفت گرفت و خوابید
تهیونگ :
صبح با نور آفتاب بیدار شدم ا/ت روبه رو من خوابیده بود و لباش جمع شده بود کم کم چشم هاشو باز کرد و باهم چشم تو چشم شدیم
یک دفعه جیغ زد و با پاهاش من و پرت کرد پایین😂
ا/ت : تهیونگ خوبی
تهیونگ : به نظرت خوبم کمرم له شد
ا/ت :حیح شرمنده😅
ا/ت :
عصر شد حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم بیا دوستام برم بیرون حاضر شدم (عکس میزارم)رفتم پایین تهیونگ جلو تلویزیون نشسته بود و داشت فیلم میدید رفتم دستگیره در و کشیدم که تهیونگ گفت کجا میری
ا/ت : با دوستام میرم بیرون
تهیونگ : بین دوستان پسرم هست
ا/ت : اره چطور ؟
تهیونگ : پس نمیری
ا/ت : میرم بای بای🏃♀🏃♀
ات رفت منم دنبالش دویدم اخر خسته شد و و دست به زانو وایساد
تهیونگ : تو آد نمیشی نه
ا/ت : نه نمیشم
تهیونگ : بریم خونه ادبت میکنم
تهیونگ من برد خونه که نصف راه پرتش کردم تو استخر
ا/ت : 🤣🤣ببر کوچولومون خیس شده
یهو دست منم کشید و انداخت تو هال
تهیونگ : هالا تو هم خیس شدی
ا/ت : عزیز دلم
تهیونگ : وات هالا شدم عزیز دلت
ا/ت : ولم نکن من شنا بلد نیستم
تهیونگ : واقعا😈
تهیونگ داشت ولم میکرد که گفتم عاشقتم و لبم و گذاشتم رو لباش و دستاش و دور کمرم حلقه کردم اونم همراهیم کرد
بعد از چند مین ازش جدا شدم و.....
۳۸.۶k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.