•وقتی هیونجین فلیکس رو میدزده...•

•وقتی هیونجین فلیکس رو میدزده...•
#هیونجین #فلیکس #هیونلیکس

ولی هیونجین با دیدن اشک هاش سریع به سمت هیونجین دوید
_هعی هعی..چرا گریه میکنی؟
_من که آسیبی بهت نمیزنم
اشک های فلیکس رو پاک کرد و صورتش رو به سمت خودش برگردوند تا تو چشماش درخشانش خیره بشه
_فقط باهام بمون..یعنی لطفا..
_من صدمه ای بهت نمیزنم فقط..دوستت دارم
_تو میتونی آزادی داشته باشی و هرکاری که میخوای بکنی ولی..تا زمانی که منو دوست داشته باشی
فلیکس با چشمای پر از اشک به پسر رو به روش نگاه کرد..دروغ گفته بود اگه میگفت که جذب زیباییش نشده بود..ولی اون رو نمیشناخت..از نظرش فقط مشتری به حساب میومد که برای نوشیدن نوشیدنی به بار میومد و اونجا میدیدتش
×نم..نمیشه بزاری برم؟
هیونجین دیگه از این حرفاش و نامخالفت هاش کلافه شده بود
_نه نمیشه!(عصبی)
_تو مال منی..و من به هیچکس نمیدمت
سپس از فلیکس فاصله گرفت و با اخم جدی به سمت در رفت و در رو کوبید
_در رو باز کنید..منم هیونجین!
نگهبانا در رو باز کردن ولی به محض اینکه هیونجین میخواست از اتاق خارج شه با صدای فلیکس متوقف شد
×ب..باشه..
از شنیدن حرفش تعجب کرده بود سریع به سمتش برگشت و نزدیکش رفت
_یعنی..موافقت کردی؟ که با من اینجا بمونی..؟
فلیکس برای اخرین بار تصمیمش رو تو ذهنش مرور کرد..تا جایی که میدونست اینطوری نه تنها آسیبی بهش نمیرسید و ازش محافظت میشد..بلکه دیگه لازم نبود کار کنه..لازم نبود شب و روز کار کنه تا فقط بتونه پولی برای غذا خوردن داشته باشه و از طرفی هم..اگه قبول میکرد در کنار همه اینا عشق زیادی هم دریافت میکرد
×گ..گفتم ب..باشه..قبول میکنم..فقط..چجوری میتونم بهت اعتماد کنم؟
هیونجین با شنیدن جمله ی فلیکس لبخند پر رنگی روی صورتش نمایان شد و بلافاصله فلیکس رو تو بغلش کشید
_من..من هرکاری میکنم اعتمادتو جلب کنم..قول میدم هیچوقت پشیمون نشی..مطمعن باش..


🥟🐥🥟🐥🥟🐥🥟🐥🥟🐥🥟🐥🥟🐥🥟
#سناریو #هوانگ_هیونجین #لی_فلیکس #وانشات #فیکشن #فیک #کیپاپ #سناریو_کیپاپ #وانشات_کیپاپ #استری_کیدز #اسکیز #مافیا #علاقه #دزدی #fic #kpop #Hyunjin #Felix
#Stray_kids #Skz #fic_kpop
#نفر_بعدی_در_کار_نیست
#تهیونگ_نفر_بعدی_نیست