پارت ۶۳
پارت ۶۳
ددی_فاکر
کوک و جونگ میونگ یه محضر ساده رفتن(اونام محضر دارن؟! فک کنم ماه عسل دارن🗿😂)
الان دیگه قانونآ جئون جونگ میونگ همسره جئون جونگ کوک بود...
شب بود و جونگ میونگ با پوزخندی رو تخت،نشسته منتظر کوک بود...
کوک وارد اتاق شد و جونگ میونگ نگاهی بهش انداخت
کوک:: نخوابیدی
جونگ میونگ:: خواب؟!
کوک:: امشب حوصله ندارم،خستم
جونگ میونگ:: داری فرار میکنی؟! (خو نمیخاد بکنت مگه زوره)
کوک:: لخت شو
جونگ میونگ پوزخندی زد و خمار ب کوک نگاه کرد
کوک ب چشمای پراز نیازش خیره بود
چشمکی زد و رفت سمتش
نشست کنارش رو تخت و انگشت شصتشو رو لباش میکشوند
جونگ میونگ دستشو رو دست کوک گذاشت و چشاشو بست
کوک آروم صورتشو به صورتش نزدیک کرد
با برخورد نفسای خیلی گرمش رو صورتش بلاخره جونگ میونگ چشاشو باز کرد و دید کوک چشاش بستس
آروم لباشو رو لباش به حرکت درآورد
ک جونگ میونگ دستاشو رو هردو طرف کوک گذاشت و لباشو کمی باز کرد و شروع به همکاری کرد
کوک گازای ریزی از گوشه لباش میگرفت و جونگ میونگ سعی داشت ناله هاشو کنترل کنه...
کم کم دستای کوک رفت سمت دکمه های پیرهنش و آروم آروم لباساشو درمیاورد
بلاخره جدا شدن و جونگ میونگ همون لباس زیراشم درآورد
کوک با باکسر جلوش بود
دستی ب ترقوه هاش کشید ک جونگ میونگ نفسشو تو سینه حبس کرد
کوک:: خوب چیزی هستیا !
جونگ میونگ با پوزخندی شیطنت آمیز دستشو رو بازوی کوک گذاشت و نفسه حبس شدشو داد بیرون
ک کوک آروم حولش داد و ب کمر خوابوندش...
روش خیمه زده بود و جونگ میونگ بدون ترس نگاهشو ب نگاهش دوخته بود
جونگ میونگ:: حالا امشب میفهمی تفاوتم با همه رو!
کوک چیزی نگفت و سرشو برد تو گردنش
نفسای داغشو تو گردن و موهای لختش بیرون میداد
لباشو ک رو پوستش گذاشت جونگ میونگ حس میکرد همون نقطه گردنش اتیشیه...
جونگ میونگ:: لنتی چ داغی
کوک:: اوممم...امیدوارم توهم خیلی داغ باشی!
نسخ بدن هم شده بودن و چند مین بعد کوک لبای آروم خزیده شده روی گردنشو برداشت و دستی رو سینه های درشتش کشوند...
خیلی سفید بودن...
کوک آروم رفت پایین تر و پوصیشو آروم میمالوند...
کم کم خیس میشد و کوک کارشو بیشتر انجام میداد
جونگ میونگ:: لنتی من مردونگیتو میخام!
کوک:: اوکی بِیب...
جونگ میونگ ویو:
پاهامو بیشتر از هم فاصله دادم ک دیدم کوک باکسرشو درآورد...
تعجبی نداشت...معلوم بود ک سایزش بزرگه!
و من خیلی وقته منتظر زمانیم ک همشو تا زیر دلم حس کنم!
کوک دوباره روش خیمه زد ک لباشو گذاشت رو لباش و میبوسید
سر دیکشو آروم واردش کرد ک جونگ میونگ عقب کشید
جونگ میونگ:: عاهه...یکم آرومتر
کوک:: آرومتر از این؟؟! بهتره فقط ناله کنی و کاری نکنی ک تو همین رابطه اول بهت بی میل بشم!
دوباره واردش کرد که جونگ میونگ لبه کوک ک بین لباش بودو از دردی ک شروع شده بود گاز گرفت
کوک ناله ای کرد و شروع کرد ب کوبوندن توش...
یکی دو مین بعد دست از ضربه زدن برداشت و توش ثابت موند...
جونگ میونگ کم کم دردش از بین رفت و اذیت میشد
جونگ میونگ:: اههه ادامه بده میخام
کوک با لبخندی ریز ب کارش ادامه داد
کم کم ضرباتشو عوج گرفت و محکم و سریع توش زربه میزد
صدای ناله های سکسیشون هردو طرفو هشری تر میکرد
جونگ میونگ از لذت زیاد ناخوناشو تو کمر کوک فرو میبرد و کوک سرعتشو زیادتر میکرد
انقد توش کوبوند تا که ارضا شدن...
خون باکرگی از لای پاهای جونگ میونگ میومد
کوک ب دیکش نگاهی کرد ک خونی بود
بوسه ای روی پیشونی جونگ میونگ گذاشت
کوک:: بریم حموم...
#dasam
https://splus.ir/dadifaker
https://splus.ir/dadifaker
https://splus.ir/dadifaker
۲۳۰ لایک بشه
اصکی ممنوع
ددی_فاکر
کوک و جونگ میونگ یه محضر ساده رفتن(اونام محضر دارن؟! فک کنم ماه عسل دارن🗿😂)
الان دیگه قانونآ جئون جونگ میونگ همسره جئون جونگ کوک بود...
شب بود و جونگ میونگ با پوزخندی رو تخت،نشسته منتظر کوک بود...
کوک وارد اتاق شد و جونگ میونگ نگاهی بهش انداخت
کوک:: نخوابیدی
جونگ میونگ:: خواب؟!
کوک:: امشب حوصله ندارم،خستم
جونگ میونگ:: داری فرار میکنی؟! (خو نمیخاد بکنت مگه زوره)
کوک:: لخت شو
جونگ میونگ پوزخندی زد و خمار ب کوک نگاه کرد
کوک ب چشمای پراز نیازش خیره بود
چشمکی زد و رفت سمتش
نشست کنارش رو تخت و انگشت شصتشو رو لباش میکشوند
جونگ میونگ دستشو رو دست کوک گذاشت و چشاشو بست
کوک آروم صورتشو به صورتش نزدیک کرد
با برخورد نفسای خیلی گرمش رو صورتش بلاخره جونگ میونگ چشاشو باز کرد و دید کوک چشاش بستس
آروم لباشو رو لباش به حرکت درآورد
ک جونگ میونگ دستاشو رو هردو طرف کوک گذاشت و لباشو کمی باز کرد و شروع به همکاری کرد
کوک گازای ریزی از گوشه لباش میگرفت و جونگ میونگ سعی داشت ناله هاشو کنترل کنه...
کم کم دستای کوک رفت سمت دکمه های پیرهنش و آروم آروم لباساشو درمیاورد
بلاخره جدا شدن و جونگ میونگ همون لباس زیراشم درآورد
کوک با باکسر جلوش بود
دستی ب ترقوه هاش کشید ک جونگ میونگ نفسشو تو سینه حبس کرد
کوک:: خوب چیزی هستیا !
جونگ میونگ با پوزخندی شیطنت آمیز دستشو رو بازوی کوک گذاشت و نفسه حبس شدشو داد بیرون
ک کوک آروم حولش داد و ب کمر خوابوندش...
روش خیمه زده بود و جونگ میونگ بدون ترس نگاهشو ب نگاهش دوخته بود
جونگ میونگ:: حالا امشب میفهمی تفاوتم با همه رو!
کوک چیزی نگفت و سرشو برد تو گردنش
نفسای داغشو تو گردن و موهای لختش بیرون میداد
لباشو ک رو پوستش گذاشت جونگ میونگ حس میکرد همون نقطه گردنش اتیشیه...
جونگ میونگ:: لنتی چ داغی
کوک:: اوممم...امیدوارم توهم خیلی داغ باشی!
نسخ بدن هم شده بودن و چند مین بعد کوک لبای آروم خزیده شده روی گردنشو برداشت و دستی رو سینه های درشتش کشوند...
خیلی سفید بودن...
کوک آروم رفت پایین تر و پوصیشو آروم میمالوند...
کم کم خیس میشد و کوک کارشو بیشتر انجام میداد
جونگ میونگ:: لنتی من مردونگیتو میخام!
کوک:: اوکی بِیب...
جونگ میونگ ویو:
پاهامو بیشتر از هم فاصله دادم ک دیدم کوک باکسرشو درآورد...
تعجبی نداشت...معلوم بود ک سایزش بزرگه!
و من خیلی وقته منتظر زمانیم ک همشو تا زیر دلم حس کنم!
کوک دوباره روش خیمه زد ک لباشو گذاشت رو لباش و میبوسید
سر دیکشو آروم واردش کرد ک جونگ میونگ عقب کشید
جونگ میونگ:: عاهه...یکم آرومتر
کوک:: آرومتر از این؟؟! بهتره فقط ناله کنی و کاری نکنی ک تو همین رابطه اول بهت بی میل بشم!
دوباره واردش کرد که جونگ میونگ لبه کوک ک بین لباش بودو از دردی ک شروع شده بود گاز گرفت
کوک ناله ای کرد و شروع کرد ب کوبوندن توش...
یکی دو مین بعد دست از ضربه زدن برداشت و توش ثابت موند...
جونگ میونگ کم کم دردش از بین رفت و اذیت میشد
جونگ میونگ:: اههه ادامه بده میخام
کوک با لبخندی ریز ب کارش ادامه داد
کم کم ضرباتشو عوج گرفت و محکم و سریع توش زربه میزد
صدای ناله های سکسیشون هردو طرفو هشری تر میکرد
جونگ میونگ از لذت زیاد ناخوناشو تو کمر کوک فرو میبرد و کوک سرعتشو زیادتر میکرد
انقد توش کوبوند تا که ارضا شدن...
خون باکرگی از لای پاهای جونگ میونگ میومد
کوک ب دیکش نگاهی کرد ک خونی بود
بوسه ای روی پیشونی جونگ میونگ گذاشت
کوک:: بریم حموم...
#dasam
https://splus.ir/dadifaker
https://splus.ir/dadifaker
https://splus.ir/dadifaker
۲۳۰ لایک بشه
اصکی ممنوع
۱۹.۸k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.