ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت ۵
ویو ا.ت
اون پسر رو که دیدم عقل از سرم پرید از بس که خوشگل و جذاب بود با اون قیافه ی دختر کش وووووییییییی نگم دلم کلیلیلی شد که با صدای تهیونگ به خودم اومدم که از پله ها اومد پایین و با چهره ی خندون گفت: جونگ کوکی اومدی رفیق دلم خیلی برات تنگ شده بود جونگ کوک از حالت سردی در اومد و خیلی مهربون گفت: داداش گلم به به چه خبرا تهیونگ:هیی خبری نیس کجایی چیکار میکنی یادی از ما نمیکنی جونگ کوک:هییی میدونی سرم خیلی شلوغه که کار عادی که نیس تهیونگ:راس میگی خب ولش داش دیگه چه خبر کوکی:(از این به بعد جونگ کوک رو با کوکی نشون میدم محض اطلاعتون برسونم گلای من)سلامتی داش گلم بریم بشینیم ته ته: اوک داش گلم باش کوک: اوکی رفتن و تشستن منم رفتم نشستم مامانم شیرینی اورد میل کردیم نشسته بودیم که اقای جئون گفت: تهیونگ جان ته ته: بله اقای جئون جئون:شنیدم با سریون رابطه داری!ته ته:کی گفته تهیونگ و سریون یه جورایی خیلی ترسیده بودن جئون:خودم با چشمای خودم دیدم که دارین لب میگیرین ته ته:😐😥واقعا اقای جئون من سریون هم دیگرو دوست داریم جئون:اقای پارک بیا یه شرطی ببنیدیم که قضیه به خون و خون کشی نکشه که یهو.............
ادامه فردا با پس فردا میزارم لایک کنین🤗🤗🤗
پارت ۵
ویو ا.ت
اون پسر رو که دیدم عقل از سرم پرید از بس که خوشگل و جذاب بود با اون قیافه ی دختر کش وووووییییییی نگم دلم کلیلیلی شد که با صدای تهیونگ به خودم اومدم که از پله ها اومد پایین و با چهره ی خندون گفت: جونگ کوکی اومدی رفیق دلم خیلی برات تنگ شده بود جونگ کوک از حالت سردی در اومد و خیلی مهربون گفت: داداش گلم به به چه خبرا تهیونگ:هیی خبری نیس کجایی چیکار میکنی یادی از ما نمیکنی جونگ کوک:هییی میدونی سرم خیلی شلوغه که کار عادی که نیس تهیونگ:راس میگی خب ولش داش دیگه چه خبر کوکی:(از این به بعد جونگ کوک رو با کوکی نشون میدم محض اطلاعتون برسونم گلای من)سلامتی داش گلم بریم بشینیم ته ته: اوک داش گلم باش کوک: اوکی رفتن و تشستن منم رفتم نشستم مامانم شیرینی اورد میل کردیم نشسته بودیم که اقای جئون گفت: تهیونگ جان ته ته: بله اقای جئون جئون:شنیدم با سریون رابطه داری!ته ته:کی گفته تهیونگ و سریون یه جورایی خیلی ترسیده بودن جئون:خودم با چشمای خودم دیدم که دارین لب میگیرین ته ته:😐😥واقعا اقای جئون من سریون هم دیگرو دوست داریم جئون:اقای پارک بیا یه شرطی ببنیدیم که قضیه به خون و خون کشی نکشه که یهو.............
ادامه فردا با پس فردا میزارم لایک کنین🤗🤗🤗
- ۵.۱k
- ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط