پارت

پارت(³)
با سیلی که به صورش خورد از اتاق اومد بیرون
پایان فلش بک:/
شوگا: نه اینطوری نمیشه من باید این بچه رو ادم کنم
شوگا رفت تو اتاق
جیمینم هایونو برد تا ارومش کنه
شوگا:ته این چه کاری بود کردی هااا؟؟
ته: من...من
شوگا: من چی رو دختر بیجاره دست بلند میکنی ؟؟
مگه چیکار کرده بود ؟؟اومده بود به تو سر بزنه
اصن تو این ی هفته چند بار بهش زنگ زدی ؟؟
اصن حالشو پرسیدی ؟؟
اصن میدونی که داره چیکار میکنه؟؟
ته: اخه من بهش گفته بودم نباید بیاد اینجا من خوشم نمیاد
شوگا: اون بخاطر تو اومده اونوقت تو اینجوری جوابشو میدی؟؟*داد*
نامجون: شوگا اروم باش
جین: شوگا خونسردی تو حفظ کن الان..میره..از هایون معذرتخواهی میکنه..مگه نه تهیونگ؟؟
ته: سرشو انداخت پایین :باشه ببخشید
شوگا: از ما نباید عذرخواهی کنی از هایون معذرت بخواه
جیمین ویو:/
هایونو اوردم اتاق استراحت بهش ی لیوان اب دادم تا حالش بهتر بشه
هایون: جیمینا ممنون من دیگه برم انگار اینجا اومدنم جز دردسر چیزی نداشته
جیمین: زنداداش اینطوری نگو تهیونگ هم خسته ست
یزره بهش مهلت بده
هایون: باش مرسی.. تا خواست بلند شه که چشاش تار دید و تا خواست بیوفته رو زمین که ...
دیدگاه ها (۵)

پارت (⁴) تا خواست بیوفته که جیمین سری گرفتش جیمین: زنداداش؟؟...

پارت (⁵)ته: همش تقصیر منه تقصیر منه (حالا)اگه اونطوری باهاش ...

پارت(²)اتاق تمرینشونو میشناختم وقتی رسیدم به سمت اتاق تمرین ...

وقتی بارداره و...پارت(¹) با سیلی که به صورتش خورد از اتاق او...

قلدر مدرسه ( پارت ۱۱ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط