جهنم من با او فصل
جهنم من با او🍷 فصل ۲
# پارت ۳۵
ویو ا.ت : با همین بوسش قلبم رو به تپش در آورد همیشه همین بود هروقت لبش رو لبام اسابت میکرد اینجوری میشدم واییی قلبم داشت از قفسه سینم کنده میشد لپام گل کرده بود با تعجب به چشمای سیاه تیلهای که سیاه تر از شب بود نگاه میکردم که وقتی به خودم اومدم زودی سرم رو پایین آوردم و گفتم ...
ا.ت : عشقم ، نفسم ، عزیزم ول کن همچین میکنی خجالت میکشم
کوک : ناسلامتی قراره شوهرت بشمااا فردا پس فردا دلم بچه خواست میخوای چیکار کنی ؟ ( حرصی و بم )
ا.ت : عههه اون موضوعش یه چیز دیگست
کوک : ( قهر کرد رفت بچم 🤣 )
ا.ت : کوک ، بانی کجا میری ؟ ( خنده از کیوتیای کوک )
کوک : ..... ( رفته رو کاناپس )
ویو کوک : هوففف خجالتی بودنشم دردسریااااا نه به وقتایی که میبوسم همراهی میکنه بدتر از منم میبوسه نه به الان که میبوسمش خانم شده درونگرا و خجالتی ... رو کاناپه نشسته بودن و زل زده بودم به تلوزیون خاموش ( کارای معمولی ایرانیا بعد از دعوا 😂 ) .....
ویو ا.ت : مثل بچه ها خودشو یه گوشه کاناپه جمع کرده بود و زل زده بو. به تلوزیون خاموش ... بچم گناه داشت منم که انتقامم رو گرفته بودم دلم خنک شده بود پس بهتر بود برم نازشو بکشم ... اندازه گاوه ( دور از جون کوک ) بعد قهر میکنه البته دلش از سنگ نیست که نباید توقع داشته باشم ناراحت نشه پس پاورچین پاورچسن جوری که نفهمه رفتم و دم گوشش جیغ کوچولویی کشیدم ولی هیچ واکنشی نشون نداد ...
کوک : تلوزیون خاموشه دیدم پشتمی ... آشتی نمیکنم ... برو با همونی که ازش خجالت نمیکشی
ا.ت : ( کنار کوک نشست رو کاناپه و دستاش رو روی صورت کوک قالب کرد ) کوکی ، خرگوش جانم قهر نکن دیگه اشتباه از من بود ببخشید
کوک : نوچ اصلا
ا.ت : نه به اون ددی خشن تو اتاق نه به خرگوش قهر قهروی الانش ( زیر لب )
کوک : شنیدم کدومش بهتره
ا.ت : گفتم بشنوی .... عاممم راستش ددیه ( نویسنده : من نیستماااا من پاکم نمیدونم ددی چیه اصلا 🤣 )
کوک : عههه خب مهم نیست خجالت میکشی دیگه باشم نباشم مهم نیست که آشتی نمیکنم
ا.ت : ( یه بوس سطحی رو لب کوک گذاشت ) الان چی ؟
کوک : هنوز نه
ا.ت : ( دوباره بوسید ) الان خوبه
کوک : خیلی سریع بود ... فرانسوی بریم ؟ ( خنده شیطانی )
ا.ت : عامممم باشه ولی آشتی میکنیاااا
کوک : حله
ویو کوک : اهل ناز کردن و قهر کردن نبودم ولی دلم میخواست نازمو بکشه و خب عالی بود خودمونیم همین که لبش رو گذاشت و بوسه فرانسویمون رو شروع کردیم تو قلبم عروسی بود دستم رو دور کمرش حلقه کردم و سرعتمو بیشتر کردم
ویو ا.ت : یه بوسه فرانسوی رو شروع کرده بودم کوک دستش رو دور کمرم گذاشته بود و منم دستام رو فرو کرده بودم رو موهای لخت و نرمش و همراهیش میکردم ضربان قلبمون با هر بوسیدن بالاتر میرفت و صدای بوسمونم پا به پاش یلند تر میشد ...
# پارت ۳۵
ویو ا.ت : با همین بوسش قلبم رو به تپش در آورد همیشه همین بود هروقت لبش رو لبام اسابت میکرد اینجوری میشدم واییی قلبم داشت از قفسه سینم کنده میشد لپام گل کرده بود با تعجب به چشمای سیاه تیلهای که سیاه تر از شب بود نگاه میکردم که وقتی به خودم اومدم زودی سرم رو پایین آوردم و گفتم ...
ا.ت : عشقم ، نفسم ، عزیزم ول کن همچین میکنی خجالت میکشم
کوک : ناسلامتی قراره شوهرت بشمااا فردا پس فردا دلم بچه خواست میخوای چیکار کنی ؟ ( حرصی و بم )
ا.ت : عههه اون موضوعش یه چیز دیگست
کوک : ( قهر کرد رفت بچم 🤣 )
ا.ت : کوک ، بانی کجا میری ؟ ( خنده از کیوتیای کوک )
کوک : ..... ( رفته رو کاناپس )
ویو کوک : هوففف خجالتی بودنشم دردسریااااا نه به وقتایی که میبوسم همراهی میکنه بدتر از منم میبوسه نه به الان که میبوسمش خانم شده درونگرا و خجالتی ... رو کاناپه نشسته بودن و زل زده بودم به تلوزیون خاموش ( کارای معمولی ایرانیا بعد از دعوا 😂 ) .....
ویو ا.ت : مثل بچه ها خودشو یه گوشه کاناپه جمع کرده بود و زل زده بو. به تلوزیون خاموش ... بچم گناه داشت منم که انتقامم رو گرفته بودم دلم خنک شده بود پس بهتر بود برم نازشو بکشم ... اندازه گاوه ( دور از جون کوک ) بعد قهر میکنه البته دلش از سنگ نیست که نباید توقع داشته باشم ناراحت نشه پس پاورچین پاورچسن جوری که نفهمه رفتم و دم گوشش جیغ کوچولویی کشیدم ولی هیچ واکنشی نشون نداد ...
کوک : تلوزیون خاموشه دیدم پشتمی ... آشتی نمیکنم ... برو با همونی که ازش خجالت نمیکشی
ا.ت : ( کنار کوک نشست رو کاناپه و دستاش رو روی صورت کوک قالب کرد ) کوکی ، خرگوش جانم قهر نکن دیگه اشتباه از من بود ببخشید
کوک : نوچ اصلا
ا.ت : نه به اون ددی خشن تو اتاق نه به خرگوش قهر قهروی الانش ( زیر لب )
کوک : شنیدم کدومش بهتره
ا.ت : گفتم بشنوی .... عاممم راستش ددیه ( نویسنده : من نیستماااا من پاکم نمیدونم ددی چیه اصلا 🤣 )
کوک : عههه خب مهم نیست خجالت میکشی دیگه باشم نباشم مهم نیست که آشتی نمیکنم
ا.ت : ( یه بوس سطحی رو لب کوک گذاشت ) الان چی ؟
کوک : هنوز نه
ا.ت : ( دوباره بوسید ) الان خوبه
کوک : خیلی سریع بود ... فرانسوی بریم ؟ ( خنده شیطانی )
ا.ت : عامممم باشه ولی آشتی میکنیاااا
کوک : حله
ویو کوک : اهل ناز کردن و قهر کردن نبودم ولی دلم میخواست نازمو بکشه و خب عالی بود خودمونیم همین که لبش رو گذاشت و بوسه فرانسویمون رو شروع کردیم تو قلبم عروسی بود دستم رو دور کمرش حلقه کردم و سرعتمو بیشتر کردم
ویو ا.ت : یه بوسه فرانسوی رو شروع کرده بودم کوک دستش رو دور کمرم گذاشته بود و منم دستام رو فرو کرده بودم رو موهای لخت و نرمش و همراهیش میکردم ضربان قلبمون با هر بوسیدن بالاتر میرفت و صدای بوسمونم پا به پاش یلند تر میشد ...
- ۵.۹k
- ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط