p9...
p9...
[[[( ادامه ا.ت ویو )]]]
ودف دوست نداره؟ترسیده کسی بشنوه؟من که اروم گفتم ....چرا کوک رو دیگه هل داد...نکنه باهاش شوخی کردم خوشش نیومد
اه بیخیالش
ا.ت مغزش به همه احتمالات رسید الا احتمال اصلی که دلیل بود....جیهوپ حسودی کرده بود فقط ...مدتی گذشت و خیلی رابطه ا.ت و جیهوپ خوب بود و جیهوپ تا جون داشت ا.ت رو اذیت میکرد اونم تا جون داشت هوبی رو اذیت میکرد و کلا با کلکلاشون اعضا رو دیوونه کرده بودن اما همچنان عاشققققق ولی یه مشکل خیلی بزرگ این وسط بود....جیهوپ به همه اعضا حسودیش میکرد و تو این مدت کمکم رو حرکتای اعضا بشدت حساس میشه حتی بغل و دست دادن و این دیگه داشت خیلی اذیتش میکرد و یه شب که با ا.ت رفته بودن بار و حسابی مست کرده بودن داشتن چرت میگفتن
جیهوپ: هی ا.ت فردا دنس داریم که دیگه خخخخخخ مث سگ خسته میشیم (مست)
ات: برو بابا تو تنها کسی هستی از این بابت راحتی(مست و خنده)البته البته جیمین هیونگ هم هست اون که اوففف وقتی میرقصه دنیا مجذوب میشن عین خودته...وای راستی پارت دنس من با جیمینه خخخخخ شانسی داری؟(مستتت)
جیهوپ ویو
اح جیمین ...هی اینا همیشه بهم چسبن...من خوشم نمیاد...هومممم نکنه چون مستم؟ عو نه نه نه من قبلشم ....هوف نهههههههه
جیهوپ یه چک زد تو صورت خودش تا یکم برگشت تو حال اصلیش
حیهوپ: بریم تو اتاقای بار؟
ا.ت: هوم؟ چرا؟
هوبی: هیش بابا ازمون فیلم میگیرن
ا.ت: اوکی باش
بلند شدن و راه افتادن سمت اتاق که جیهوپ صدای دو دختر رو شنید
÷هی نگا اون همون دختره بیتیاس نی؟
_اره خودشه لامصب بدنشون ببین من دخترمااا ولی میدونی
÷اره بدنش واقعا میچسبه
جیهوپ سعی کرد توجهی نکنه و وارد اتاق شدن و رو میز نشستن و شروع کردن دوباره خوردن
جیهوپ جام هر دوشون رو پر کرد و به ا.ت نگاه کرد و با لبخند سرشو انداخت پایین و با پایه جام بازی کرد داشت سعی میکرد عصبانیتش رو مخفی کنه و ا.ت یهو جام به دست بلند شد و دور خونه چرخید و کنار اپن ایستاد
ا.ت: وای اینجا میتونست خونه خوبی باشه
جیهوپ: ا.ت.... تو چرا میزاری همه لمست کنن؟
ا.ت: کی لمسم کرده؟
هوبی: همین اعضا تو نباید وقتی دوست پسر داری نزدیک یه پسر دیگه شی میفهمی؟
ا.ت: خب ما دوستیم
هوبی: این از لمسا برای دوستا؟
جیهوپ بلند شد و به سمت ا.ت حرکت کرد با هر قدنش به جلو ا.ت به عقب میرفت و یکم ترسیده بود ا.ت به چشمای قرمز هوبی نگاه کرد و فقط لیوانش نزدیک دهنش برد تا شاتشو بخوره که تو یه حرکت جیهوپ جام رو گرفت و زد تو دیوار که ا.ت جیغ کشید
ا.ت: چیکار میکنی
هوبی: جواب منو بده چرا اینکار رو میکنی این بدن مال منه چراااا به خرج میزاریش؟
ا.ت: من من واقعا هیچوقت از این زاویه نگاه نکرده بودم به داستان
هوبی: ......
[[[( ادامه ا.ت ویو )]]]
ودف دوست نداره؟ترسیده کسی بشنوه؟من که اروم گفتم ....چرا کوک رو دیگه هل داد...نکنه باهاش شوخی کردم خوشش نیومد
اه بیخیالش
ا.ت مغزش به همه احتمالات رسید الا احتمال اصلی که دلیل بود....جیهوپ حسودی کرده بود فقط ...مدتی گذشت و خیلی رابطه ا.ت و جیهوپ خوب بود و جیهوپ تا جون داشت ا.ت رو اذیت میکرد اونم تا جون داشت هوبی رو اذیت میکرد و کلا با کلکلاشون اعضا رو دیوونه کرده بودن اما همچنان عاشققققق ولی یه مشکل خیلی بزرگ این وسط بود....جیهوپ به همه اعضا حسودیش میکرد و تو این مدت کمکم رو حرکتای اعضا بشدت حساس میشه حتی بغل و دست دادن و این دیگه داشت خیلی اذیتش میکرد و یه شب که با ا.ت رفته بودن بار و حسابی مست کرده بودن داشتن چرت میگفتن
جیهوپ: هی ا.ت فردا دنس داریم که دیگه خخخخخخ مث سگ خسته میشیم (مست)
ات: برو بابا تو تنها کسی هستی از این بابت راحتی(مست و خنده)البته البته جیمین هیونگ هم هست اون که اوففف وقتی میرقصه دنیا مجذوب میشن عین خودته...وای راستی پارت دنس من با جیمینه خخخخخ شانسی داری؟(مستتت)
جیهوپ ویو
اح جیمین ...هی اینا همیشه بهم چسبن...من خوشم نمیاد...هومممم نکنه چون مستم؟ عو نه نه نه من قبلشم ....هوف نهههههههه
جیهوپ یه چک زد تو صورت خودش تا یکم برگشت تو حال اصلیش
حیهوپ: بریم تو اتاقای بار؟
ا.ت: هوم؟ چرا؟
هوبی: هیش بابا ازمون فیلم میگیرن
ا.ت: اوکی باش
بلند شدن و راه افتادن سمت اتاق که جیهوپ صدای دو دختر رو شنید
÷هی نگا اون همون دختره بیتیاس نی؟
_اره خودشه لامصب بدنشون ببین من دخترمااا ولی میدونی
÷اره بدنش واقعا میچسبه
جیهوپ سعی کرد توجهی نکنه و وارد اتاق شدن و رو میز نشستن و شروع کردن دوباره خوردن
جیهوپ جام هر دوشون رو پر کرد و به ا.ت نگاه کرد و با لبخند سرشو انداخت پایین و با پایه جام بازی کرد داشت سعی میکرد عصبانیتش رو مخفی کنه و ا.ت یهو جام به دست بلند شد و دور خونه چرخید و کنار اپن ایستاد
ا.ت: وای اینجا میتونست خونه خوبی باشه
جیهوپ: ا.ت.... تو چرا میزاری همه لمست کنن؟
ا.ت: کی لمسم کرده؟
هوبی: همین اعضا تو نباید وقتی دوست پسر داری نزدیک یه پسر دیگه شی میفهمی؟
ا.ت: خب ما دوستیم
هوبی: این از لمسا برای دوستا؟
جیهوپ بلند شد و به سمت ا.ت حرکت کرد با هر قدنش به جلو ا.ت به عقب میرفت و یکم ترسیده بود ا.ت به چشمای قرمز هوبی نگاه کرد و فقط لیوانش نزدیک دهنش برد تا شاتشو بخوره که تو یه حرکت جیهوپ جام رو گرفت و زد تو دیوار که ا.ت جیغ کشید
ا.ت: چیکار میکنی
هوبی: جواب منو بده چرا اینکار رو میکنی این بدن مال منه چراااا به خرج میزاریش؟
ا.ت: من من واقعا هیچوقت از این زاویه نگاه نکرده بودم به داستان
هوبی: ......
۳.۷k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.