《رومان دریای آبی 》
《رومان دریای آبی 》
پارت 36
جیمین : بزار من کمکت میکنم
ات چیزی نگفت و فقد سر اش رو تکون داد
و جیمین گردنبند رو گردن ات کرد همینطور که مشغول بستن قفلش بود
نفسای داغش به گردن ات میخورد و این باعث میشد ات ناخداگاه
چشماش رو ببنده جیمین از توی آینه به چشمای بسته ات نگاه
کرد و لبخندی روی لبش اومد
و خم شد و بوسه روی گردن ات گذاشت ات اون لحظه نفسش توی
سينه اش حپس شد
بعد از بوسه تولانی که روی گردنش گذلشا لباش رو از گردنش جدا کرد
ات گه تازه متوجه شرایط اش بودن شده بود با دست پاچگی
گفت
ات: من باید برم سون هی منتظرمه
بعد با عجله از اوتاق خارج شد جیمین وقتی دست پاچگی ات رو دید
لبخندی به خجالتی بودنش زد
ات درحالی که دست اش روی قلبش بود با عجله وارد اوتاق سون هی شد
و به در تکیه داد سون هی وه از این حال ات نگران شد
با نگرانی گفت
سون هی : ات چیزی شده صورتت انقدر قرمزه
با حرف سون هی سر اش رو بلند کرد و چند نفس عمیقی کشید
تا نفساش رو منظم کنه
ات : نه من خوبم چیزی نيست
ات به سمت سون هی رفت و جلوش ایستاده و ادامه داد
ات : خیلی خوشگل شدی حالا که انقدر خوشگل کردی به اینم فکردی که شب سختي در انتظارته عروس خانم
و چشمکی به سون هی زد
سون هی : شیطون خانم یادت رفته که من حاملم
ات خنده کوتاهی کرد و با شیطنت گفت
ات : اشکالی نداره یه امشب رو برادر زادم میتونه چشماشو ببنده
دست اش رو روی شکم سون هی گذاشت
ات : مگه نه عزیز عمه
بعد با هم خنده بلندی کردن که همون لحضه جین وارد اوتاق شد
جین : فقد زن داداشت خوشگل شده پس من چی
چند قدمی بهشون نزدیک شد ات با ذوق به طرف جین برگشت و کوتاه بغلش کرد و ازش جدا شد
ات : مگه میشه من خوشتیپ ترین پسر دنیا رو فراموش کنم خیلی خوشتیپ شدی داداش
جین : نبایدم فراموش کنی
ات : فرمایید خوشتیپ ترین داماد دنیا اینم عروس شما
ات از جلوی جین کنار رفت جین توی یک قدمی سون هی ایستاد و دست هاشو گرفت
سون هی : میدونی تو خوشتیپ ترین داماد دنیا هستی
ادامه دارد ؟؟؟؟؟؟
اسلاید ۲ لباس عروس سون هی
اسلاید ۳ کفش سون هی
اسلاید ۴ استایل جین
https://wisgoon.com/mynhe
پارت 36
جیمین : بزار من کمکت میکنم
ات چیزی نگفت و فقد سر اش رو تکون داد
و جیمین گردنبند رو گردن ات کرد همینطور که مشغول بستن قفلش بود
نفسای داغش به گردن ات میخورد و این باعث میشد ات ناخداگاه
چشماش رو ببنده جیمین از توی آینه به چشمای بسته ات نگاه
کرد و لبخندی روی لبش اومد
و خم شد و بوسه روی گردن ات گذاشت ات اون لحظه نفسش توی
سينه اش حپس شد
بعد از بوسه تولانی که روی گردنش گذلشا لباش رو از گردنش جدا کرد
ات گه تازه متوجه شرایط اش بودن شده بود با دست پاچگی
گفت
ات: من باید برم سون هی منتظرمه
بعد با عجله از اوتاق خارج شد جیمین وقتی دست پاچگی ات رو دید
لبخندی به خجالتی بودنش زد
ات درحالی که دست اش روی قلبش بود با عجله وارد اوتاق سون هی شد
و به در تکیه داد سون هی وه از این حال ات نگران شد
با نگرانی گفت
سون هی : ات چیزی شده صورتت انقدر قرمزه
با حرف سون هی سر اش رو بلند کرد و چند نفس عمیقی کشید
تا نفساش رو منظم کنه
ات : نه من خوبم چیزی نيست
ات به سمت سون هی رفت و جلوش ایستاده و ادامه داد
ات : خیلی خوشگل شدی حالا که انقدر خوشگل کردی به اینم فکردی که شب سختي در انتظارته عروس خانم
و چشمکی به سون هی زد
سون هی : شیطون خانم یادت رفته که من حاملم
ات خنده کوتاهی کرد و با شیطنت گفت
ات : اشکالی نداره یه امشب رو برادر زادم میتونه چشماشو ببنده
دست اش رو روی شکم سون هی گذاشت
ات : مگه نه عزیز عمه
بعد با هم خنده بلندی کردن که همون لحضه جین وارد اوتاق شد
جین : فقد زن داداشت خوشگل شده پس من چی
چند قدمی بهشون نزدیک شد ات با ذوق به طرف جین برگشت و کوتاه بغلش کرد و ازش جدا شد
ات : مگه میشه من خوشتیپ ترین پسر دنیا رو فراموش کنم خیلی خوشتیپ شدی داداش
جین : نبایدم فراموش کنی
ات : فرمایید خوشتیپ ترین داماد دنیا اینم عروس شما
ات از جلوی جین کنار رفت جین توی یک قدمی سون هی ایستاد و دست هاشو گرفت
سون هی : میدونی تو خوشتیپ ترین داماد دنیا هستی
ادامه دارد ؟؟؟؟؟؟
اسلاید ۲ لباس عروس سون هی
اسلاید ۳ کفش سون هی
اسلاید ۴ استایل جین
https://wisgoon.com/mynhe
۵.۷k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.