ماه یخی پارت ۲
ماه یخی پارت ۲
اون صدا هاااااااااه (در دل) با لحن تعجب
وقتی برگشتم سمت صدا چشمام برق میزد یه جورای نگران بودم که خودشه بعد از ۹ سال ممکنه واقعا خودش باشه وقتی برگشتم و نگاش کردم خشکم زد چون نمیدونستم خودشه یا فقط شبیهشه برای همین خودمو کنترل کردم زیر لب گفتم چویا خیلی اروم به لحن تعجب و ناراحتی
از دید راوی
میکو : راستش چیز خاصی نیست تازی به این شهر اومدم برای همین فکر کنم راه خونمو گم کردم ( با لحن خنده و با لبخند ریز )
چویا : اها چیزی شده راستش داری میلرزی
میکو: نه چیز خاصی نیست ممنون که پرسیدی
چویا : کمک میخوای ؟
میکو : نه ممنون
چویا داشت کتشو در میاورد که به اون بده
که یهو میکو با صدای نصبتا ارومی گفت
میکو: نیازی نیست من حالم خوبه خودت بپوشش سرما میخوری با لحن مهربونی
از دید میکو
یهو سرم خیلی گیج رفت انگار پاهام سست شده بود و سیاهی
از دید چویا
یهجورایی میشه گفت دختر عجیبی بود یهو دیدم داره تلو تلو میخوره و بیهوش شد
اون صدا هاااااااااه (در دل) با لحن تعجب
وقتی برگشتم سمت صدا چشمام برق میزد یه جورای نگران بودم که خودشه بعد از ۹ سال ممکنه واقعا خودش باشه وقتی برگشتم و نگاش کردم خشکم زد چون نمیدونستم خودشه یا فقط شبیهشه برای همین خودمو کنترل کردم زیر لب گفتم چویا خیلی اروم به لحن تعجب و ناراحتی
از دید راوی
میکو : راستش چیز خاصی نیست تازی به این شهر اومدم برای همین فکر کنم راه خونمو گم کردم ( با لحن خنده و با لبخند ریز )
چویا : اها چیزی شده راستش داری میلرزی
میکو: نه چیز خاصی نیست ممنون که پرسیدی
چویا : کمک میخوای ؟
میکو : نه ممنون
چویا داشت کتشو در میاورد که به اون بده
که یهو میکو با صدای نصبتا ارومی گفت
میکو: نیازی نیست من حالم خوبه خودت بپوشش سرما میخوری با لحن مهربونی
از دید میکو
یهو سرم خیلی گیج رفت انگار پاهام سست شده بود و سیاهی
از دید چویا
یهجورایی میشه گفت دختر عجیبی بود یهو دیدم داره تلو تلو میخوره و بیهوش شد
۲.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.