ایدل مورد علاقمpt9
پارت۹
زد به بازوم
جیمین:بریم بیرون به نظرم این دوتا رو تنها بزاریم *لبخند
ا.ت:اوهوم اوهوم
بلند شدیمو رفتیم تو باغ قدم میزدیم
جیمین:چند سالته؟
ا.ت:چی؟
ا.ت: عاعم امسال میرم تو ۲۱ سال.توچی؟
جیمین:من ۲۶ سالمه
ا.ت:اها
جیمین:گفتی داداشت از یه دختر خوشش میاد؟
ا.ت:اوهوم ولی هیچوقت ازش صحبت نمیکنه
جیمین: ممکنه اون دختر بدونه
ا.ت:چمیدونم من خیلی فضولی نمیکنم
جیمین:شاید اون دخترو بشناسی
ا.ت:نمیدونم
ا.ت:وایستا منظورت یانگه؟
جیمین:نه بابا اومم شاید
ا.ت:نه یانگ نمیتونه باشه یانگو داداشم خیلی باهم فرق دارن تازه یانگ بهم میگه
جیمین:گفتم شاید
ا.ت: شما ایدلا اجازه ازدواج ندارین؟
جیمین:چرا
ا.ت:پس چرا همتون سینگلین؟
جیمین: شخص خاصش پیدا نمیشه و اینطور که میبینم تهیونگ شخص خاصشو پیدا کرده
ا.ت:منظورت از شخص خاص کیه مثلا تایپ ایده الی داری؟
جیمین:چرا این سوالو میپرسی؟
ا.ت:هیچی همینجوری
جیمین: نه تایپ ایده الی ندارم
یانگ:اینجایین؟
تهیونگ: دنبالتون میگشتیم
ویو ا.ت
ا.ت:چیزه داشتیم قدم میزدیم
یانگ اومد طرفمو بازومو گرفت
یانگ:قدم میزدین یا چی؟*اروم
ا.ت:هیسسس
ا.ت:ما دیگه باید بریم حسابی کار داریم
یانگ:چیکار؟
دستشو فشار دادم
ا.ت: قرار نبود یه سر به چیز بزنی...
تهیونگ: چی؟
ا.ت:سگت.سگت دیگه
دستشو گرفتمو کشوندم
یانگ:داری چیکار میکنی؟
ا.ت:کافیه خیلی موندیم
ا.ت:یا الان میریم یا اخرین بارته اینجایی
یانگ :باشه باشه
دستشو ول کردم
به تهیونگ احترام گذاشتم
ا.ت:ممنونم بخاطره اینکه دعوتم کردی بهم یعنی بهمون خوش گذشت
دسته یانگو گرفت داشتم میرفتم
جیمین:کیفت جا موند
برگشتم دیدم دستشه
ا.ت:عاها ببخشید
رفتمو ازش گرفتم
ا.ت:ممنون
تهیونگ: بازم بیاین
ا.ت:اوهوم
باهم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
یانگ:دیوونه شدی؟
ا.ت:به نظرم کافی بود اگه بیشتر میموندی چیزیت میشد
یانگ:من مراقب خودم بودم
ا.ت:به نظرم بحث نکنیم
ات:بازم میتونی ببینیشون
یانگ:واقعا دیونم میکنی
ضبطو روشن کرد یکی از اهنگای بلک پینکو گذاشت همه میدونستن من از بلک پینک بدم میاد یانگ هم دست میذاشت رو نقطه ضعفم
ا.ت:قطش کن*داد
صداشو زیاد کرد تا ته و میخوند
یانگ: هایو لایک دت دت دت
ات:کافیه*داد
ات:بزن کنار*داد
زد یه ور خیابون
ا.ت:واقعا میخوای پیاده شم؟
یانگ:خودت خواستی*لبخند
یانگ:بپر پایین
ا.ت:خیلی کثافتی
از ماشین پیاده شدم
ا.ت:امشب تو خونه بهت نشون میدم
یانگ:منتظرم*چشمک
گاز دادو رفت
ا.ت:واقعا بی پرواست داره گریم میگیره
ا.ت:خب حداقل خوبه از اهنگ بلک پینک و خوده بلک پینک راحت شدم واقعا ازش متنفرم
جنی:واقعا ازشون متنفری
سرمو برگردوندم دیدم یه دختره با کلاه کپ و ماسک پشت سرمه
ا.ت:اره بخوای بدونی از جنی بیشتر بدم میاد
جنی:اها
داشت میرفت که دستشو گرفتم
ات:تو کی هستی؟
جنی:م.من فقط یه فنم
ا.ت:اها
دستشو ول کردم با خودم قدم میزدم بی هدف راه مسرفتم که گوشیم زنگ خورد
(ا.ت:الو بفرمایید؟
-شما خانم هیانگ ا.ت هستین خونه ی بغلی
ا.ت:بله بفرمایید
- لوله ابتون ترکیده و اب از در حیاطتون داره میزنه بیرون
ا.ت:چی؟)
بدو بدو یه تاکسی گرفتمو سوار شدم به سمت خونه حرکت کردم
رسیدم به خونه خیابون پره اب بود درو باز کردم از تو خونم اب میومد نکنه لوله ی اب توی خونم ترکیده
رفتم داخل خونم پره اب بود
شیره اب کل خونه رو بستم
حالا چیکار کنم یه تعمیر کار خبر کردم بهم گفت سه چهار روز طول میکشه
مجبورم پیشه داداشم بمونم
یه تاکسی گرفتم رفتم شرکت داداشم
بدو بدو به طرف اتاقش رفتم
ا.ت:مینگ یو !مینگ یو
درو باز کردم جیمین اونجا بود
مینگ یو:ا.ت!چیشده؟
ا.ت:خونم!لوله ی ابه خونم ترکیده
جیمین:چی؟
ا.ت:رفتم خونه دیدم لوله اب ترکیده
جیمین:حالت خوبه؟
ا.ت:خوبم ولی خونم به فنا رفته
مینگ یو:چی؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:تعمیر کار گفت چند روز طول میکشه
ا.ت:اشکالی نداره بیام خونت؟
مینگ یو: چ.چی؟
مینگ یو:چیزه
مینگ یو: جیمین میشه یه دیقه باهات صحبت کنم؟
جیمین:حتما
چی شده؟چرا داداشم میخواد با جیمین صحبت کنه؟
...
زد به بازوم
جیمین:بریم بیرون به نظرم این دوتا رو تنها بزاریم *لبخند
ا.ت:اوهوم اوهوم
بلند شدیمو رفتیم تو باغ قدم میزدیم
جیمین:چند سالته؟
ا.ت:چی؟
ا.ت: عاعم امسال میرم تو ۲۱ سال.توچی؟
جیمین:من ۲۶ سالمه
ا.ت:اها
جیمین:گفتی داداشت از یه دختر خوشش میاد؟
ا.ت:اوهوم ولی هیچوقت ازش صحبت نمیکنه
جیمین: ممکنه اون دختر بدونه
ا.ت:چمیدونم من خیلی فضولی نمیکنم
جیمین:شاید اون دخترو بشناسی
ا.ت:نمیدونم
ا.ت:وایستا منظورت یانگه؟
جیمین:نه بابا اومم شاید
ا.ت:نه یانگ نمیتونه باشه یانگو داداشم خیلی باهم فرق دارن تازه یانگ بهم میگه
جیمین:گفتم شاید
ا.ت: شما ایدلا اجازه ازدواج ندارین؟
جیمین:چرا
ا.ت:پس چرا همتون سینگلین؟
جیمین: شخص خاصش پیدا نمیشه و اینطور که میبینم تهیونگ شخص خاصشو پیدا کرده
ا.ت:منظورت از شخص خاص کیه مثلا تایپ ایده الی داری؟
جیمین:چرا این سوالو میپرسی؟
ا.ت:هیچی همینجوری
جیمین: نه تایپ ایده الی ندارم
یانگ:اینجایین؟
تهیونگ: دنبالتون میگشتیم
ویو ا.ت
ا.ت:چیزه داشتیم قدم میزدیم
یانگ اومد طرفمو بازومو گرفت
یانگ:قدم میزدین یا چی؟*اروم
ا.ت:هیسسس
ا.ت:ما دیگه باید بریم حسابی کار داریم
یانگ:چیکار؟
دستشو فشار دادم
ا.ت: قرار نبود یه سر به چیز بزنی...
تهیونگ: چی؟
ا.ت:سگت.سگت دیگه
دستشو گرفتمو کشوندم
یانگ:داری چیکار میکنی؟
ا.ت:کافیه خیلی موندیم
ا.ت:یا الان میریم یا اخرین بارته اینجایی
یانگ :باشه باشه
دستشو ول کردم
به تهیونگ احترام گذاشتم
ا.ت:ممنونم بخاطره اینکه دعوتم کردی بهم یعنی بهمون خوش گذشت
دسته یانگو گرفت داشتم میرفتم
جیمین:کیفت جا موند
برگشتم دیدم دستشه
ا.ت:عاها ببخشید
رفتمو ازش گرفتم
ا.ت:ممنون
تهیونگ: بازم بیاین
ا.ت:اوهوم
باهم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
یانگ:دیوونه شدی؟
ا.ت:به نظرم کافی بود اگه بیشتر میموندی چیزیت میشد
یانگ:من مراقب خودم بودم
ا.ت:به نظرم بحث نکنیم
ات:بازم میتونی ببینیشون
یانگ:واقعا دیونم میکنی
ضبطو روشن کرد یکی از اهنگای بلک پینکو گذاشت همه میدونستن من از بلک پینک بدم میاد یانگ هم دست میذاشت رو نقطه ضعفم
ا.ت:قطش کن*داد
صداشو زیاد کرد تا ته و میخوند
یانگ: هایو لایک دت دت دت
ات:کافیه*داد
ات:بزن کنار*داد
زد یه ور خیابون
ا.ت:واقعا میخوای پیاده شم؟
یانگ:خودت خواستی*لبخند
یانگ:بپر پایین
ا.ت:خیلی کثافتی
از ماشین پیاده شدم
ا.ت:امشب تو خونه بهت نشون میدم
یانگ:منتظرم*چشمک
گاز دادو رفت
ا.ت:واقعا بی پرواست داره گریم میگیره
ا.ت:خب حداقل خوبه از اهنگ بلک پینک و خوده بلک پینک راحت شدم واقعا ازش متنفرم
جنی:واقعا ازشون متنفری
سرمو برگردوندم دیدم یه دختره با کلاه کپ و ماسک پشت سرمه
ا.ت:اره بخوای بدونی از جنی بیشتر بدم میاد
جنی:اها
داشت میرفت که دستشو گرفتم
ات:تو کی هستی؟
جنی:م.من فقط یه فنم
ا.ت:اها
دستشو ول کردم با خودم قدم میزدم بی هدف راه مسرفتم که گوشیم زنگ خورد
(ا.ت:الو بفرمایید؟
-شما خانم هیانگ ا.ت هستین خونه ی بغلی
ا.ت:بله بفرمایید
- لوله ابتون ترکیده و اب از در حیاطتون داره میزنه بیرون
ا.ت:چی؟)
بدو بدو یه تاکسی گرفتمو سوار شدم به سمت خونه حرکت کردم
رسیدم به خونه خیابون پره اب بود درو باز کردم از تو خونم اب میومد نکنه لوله ی اب توی خونم ترکیده
رفتم داخل خونم پره اب بود
شیره اب کل خونه رو بستم
حالا چیکار کنم یه تعمیر کار خبر کردم بهم گفت سه چهار روز طول میکشه
مجبورم پیشه داداشم بمونم
یه تاکسی گرفتم رفتم شرکت داداشم
بدو بدو به طرف اتاقش رفتم
ا.ت:مینگ یو !مینگ یو
درو باز کردم جیمین اونجا بود
مینگ یو:ا.ت!چیشده؟
ا.ت:خونم!لوله ی ابه خونم ترکیده
جیمین:چی؟
ا.ت:رفتم خونه دیدم لوله اب ترکیده
جیمین:حالت خوبه؟
ا.ت:خوبم ولی خونم به فنا رفته
مینگ یو:چی؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:تعمیر کار گفت چند روز طول میکشه
ا.ت:اشکالی نداره بیام خونت؟
مینگ یو: چ.چی؟
مینگ یو:چیزه
مینگ یو: جیمین میشه یه دیقه باهات صحبت کنم؟
جیمین:حتما
چی شده؟چرا داداشم میخواد با جیمین صحبت کنه؟
...
۶۴.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.