عشق با قلدریpt17
Pt17
از حموم در اومد
وقتی موهای خیسشو با حوله پاک میکرد خیلی جذاب دیده میشد
به خودم اومدم
ا.ت: شوگا!اینجا زمبن تمرین هست؟
شوگا:اوهوم
ا.ت:کجا؟
شوگا: اگه از هتل بری بیرون چند تا خیابون اونور تر یه پارک بزرگه که زمین داره قشنگ دیده میشه
ا.ت:اها
شوگا:میخوای تمرین کنی
ا.ت:بعد غذا اره
رفتم رستوران
غذا سفارش دادم که دیدم می یونگو مین وو اومدن
می یونگ:اومدی اینجا غذا بخوری؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:بشینین
می یونگ کنارم نشستو مین وو هم جلوش
غذامو اوردن داشتم میخوردم
می یونگ:جایی میری؟
ا.ت:اوهوم میخوام برم تمرین
مین وو:لازم نیست
ا.ت:من میخوام تمرینارو دنبال کنم اینجوری حرفه ای میشم از کجا معلوم امسال تو کشوری برنده شیم
مین وو:هرجور صلاحته
غذامو خوردمو رفتم تو اتاق شوگا سرش تو گچشی بود
توپمو برداشتم
ا.ت:من دارم میرم
شوگا:خب برو چرا به من میگی؟
ا.ت:همون طور که تو به میگی دارم میرم حموم
از هتل رفتم بیرون
پارک از اینجا معلوم بود
.....
بلاخره رسیدم شروع کردم به تمرین کردم باید حرفه ای میشدم حسابی تمرین میکردم
...........
خسته شدم رفتم یکم استراحت کردم هوا بارونی بود حتما بارون میاد بی خیال شدمو دوباره بازیو شروع کردم شب شده بود چراغا رو روشن کردن خیسه اب شده بودم
خسته شدم وایستادم که یکی تو گوشم زمزمه کرد
شوگا:چطوری عشقم؟
ترسیدمو برگشتم یه لگد بین پاهاش زدم
چترش از دستش افتاد و پخش بر زمین شد
شوگا؟
ا.ت:(جیغ)
ا.ت:ببخشید ببخشید
به خودش میپیچید
ا.ت:بخدا نمیدونستم تویی
ا.ت:یه نفس عمیق بکش
شوگا:عایییی
شوگا:ب.به فکر....هاهه عاییی...به فکر من نیستی...
به فکر ایندم...باش
نفس نفس میزد
ا.ت:ببخشید نمیدونستم
دستشو گرفتمو بلندش کردم رو صندلی نشونمدش
خودشو جمجور کرد
ا.ت:خوبی؟
شوگا:نه
زدم تو سرش
ا.ت:زده به سرت مرض داری چرا خب همچین شوخی ای کردی
شوگا:عاییییی ی.یادم باشه دیگه....باهات....شوخی نکنم...تو...جنبه نداری
ا.ت:دارم ولی تو اینجا چیکار میکنی؟
شوگا:اومدم بهت کمک کنم نگاه کن داره بارون میاد خس شدی
ا.ت:خیله خب الان بلند شو بریم هتل نگرانمون میشن
چترو برداشتم بالا سرمون گرفتم
شوگا:الان واقعا فایده داره
ا.ت:--
چترو از رو سرمون کشیدم
شوگا:خیله خب غلط کردم
.....
رسیدیم خونه
شوگا:اول تو برو لباساتو عوض کن
ا.ت:باشه
واسه خودم لباس برداشتمو رفتم حموم لباسامو عوض کردم و اومدم بیرون
ا.ت:میتونی بری عوض کنی*لبخند
شوگا:باشه ولی موهاتو خشک کن سرما میخوری
چقدر نگرانمه
ا.ت:باشه*لبخند
داشتم موهامو خشک میکردم از حموم اومد بیرون
شوگا:ا.ت تو امشب رو تخت بخواب
ا.ت:شوگا!خوبی تو؟نکنه سرت به جایی خورده؟
شوگا:مسخره نکن نوبتیه دیشب من خوابیدم امشب تو بخواب
ا.ت:نوبتی؟
شوگا:نمیخوای؟باشه خودم میخوابم
ا.ت:نه نه میخوابم
شوگا:شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
دلتنگش بودین؟😂😂😂
از حموم در اومد
وقتی موهای خیسشو با حوله پاک میکرد خیلی جذاب دیده میشد
به خودم اومدم
ا.ت: شوگا!اینجا زمبن تمرین هست؟
شوگا:اوهوم
ا.ت:کجا؟
شوگا: اگه از هتل بری بیرون چند تا خیابون اونور تر یه پارک بزرگه که زمین داره قشنگ دیده میشه
ا.ت:اها
شوگا:میخوای تمرین کنی
ا.ت:بعد غذا اره
رفتم رستوران
غذا سفارش دادم که دیدم می یونگو مین وو اومدن
می یونگ:اومدی اینجا غذا بخوری؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:بشینین
می یونگ کنارم نشستو مین وو هم جلوش
غذامو اوردن داشتم میخوردم
می یونگ:جایی میری؟
ا.ت:اوهوم میخوام برم تمرین
مین وو:لازم نیست
ا.ت:من میخوام تمرینارو دنبال کنم اینجوری حرفه ای میشم از کجا معلوم امسال تو کشوری برنده شیم
مین وو:هرجور صلاحته
غذامو خوردمو رفتم تو اتاق شوگا سرش تو گچشی بود
توپمو برداشتم
ا.ت:من دارم میرم
شوگا:خب برو چرا به من میگی؟
ا.ت:همون طور که تو به میگی دارم میرم حموم
از هتل رفتم بیرون
پارک از اینجا معلوم بود
.....
بلاخره رسیدم شروع کردم به تمرین کردم باید حرفه ای میشدم حسابی تمرین میکردم
...........
خسته شدم رفتم یکم استراحت کردم هوا بارونی بود حتما بارون میاد بی خیال شدمو دوباره بازیو شروع کردم شب شده بود چراغا رو روشن کردن خیسه اب شده بودم
خسته شدم وایستادم که یکی تو گوشم زمزمه کرد
شوگا:چطوری عشقم؟
ترسیدمو برگشتم یه لگد بین پاهاش زدم
چترش از دستش افتاد و پخش بر زمین شد
شوگا؟
ا.ت:(جیغ)
ا.ت:ببخشید ببخشید
به خودش میپیچید
ا.ت:بخدا نمیدونستم تویی
ا.ت:یه نفس عمیق بکش
شوگا:عایییی
شوگا:ب.به فکر....هاهه عاییی...به فکر من نیستی...
به فکر ایندم...باش
نفس نفس میزد
ا.ت:ببخشید نمیدونستم
دستشو گرفتمو بلندش کردم رو صندلی نشونمدش
خودشو جمجور کرد
ا.ت:خوبی؟
شوگا:نه
زدم تو سرش
ا.ت:زده به سرت مرض داری چرا خب همچین شوخی ای کردی
شوگا:عاییییی ی.یادم باشه دیگه....باهات....شوخی نکنم...تو...جنبه نداری
ا.ت:دارم ولی تو اینجا چیکار میکنی؟
شوگا:اومدم بهت کمک کنم نگاه کن داره بارون میاد خس شدی
ا.ت:خیله خب الان بلند شو بریم هتل نگرانمون میشن
چترو برداشتم بالا سرمون گرفتم
شوگا:الان واقعا فایده داره
ا.ت:--
چترو از رو سرمون کشیدم
شوگا:خیله خب غلط کردم
.....
رسیدیم خونه
شوگا:اول تو برو لباساتو عوض کن
ا.ت:باشه
واسه خودم لباس برداشتمو رفتم حموم لباسامو عوض کردم و اومدم بیرون
ا.ت:میتونی بری عوض کنی*لبخند
شوگا:باشه ولی موهاتو خشک کن سرما میخوری
چقدر نگرانمه
ا.ت:باشه*لبخند
داشتم موهامو خشک میکردم از حموم اومد بیرون
شوگا:ا.ت تو امشب رو تخت بخواب
ا.ت:شوگا!خوبی تو؟نکنه سرت به جایی خورده؟
شوگا:مسخره نکن نوبتیه دیشب من خوابیدم امشب تو بخواب
ا.ت:نوبتی؟
شوگا:نمیخوای؟باشه خودم میخوابم
ا.ت:نه نه میخوابم
شوگا:شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
دلتنگش بودین؟😂😂😂
۷۷.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.