قرار بود که عمری قرار هم باشیم

قرار بود که عمری قرار هم باشیم

که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم



اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز

من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم



کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم

غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم



نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار

مگر قرار نشد رازدار هم باشیم



نگفتی‌ام ز چه رو رو گرفته‌ای از من

مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم



به دست خسته‌ی تو دست بسته‌ام نرسید

نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم



شکسته است دلم مثل پهلویت آری

شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم
دیدگاه ها (۱)

لرزه نشسته است به دست دعای توشد سر به زیر پیش همه مرتضای تو ...

💢 خواننده محمد معتمدی: لغو کنسرت ها کار خود *دولت* است

**نصف شب این کیست روی شانه های بوترابمی رود تا آسمان با های ...

وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشدلفظ بیا ببند به زخمت روا نشدص...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۳

چند شاتی #درخواستیpart: ⁵یه نکته مهم توجه کنید: ﴿پدر و عموی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط