پارت۲۱
از اتاق رییس پارک بیرون اومدم و به میز کارم رفتم هنوزم اون لبخند روی لبام بود رفتم نشستم و کارامو میکرزم چیا منو با تعجب نگاه میکرد
چیا:اوم مین سو
مین سو:بله
چیا:چیزی شده
مین سو:نه..چرا میپرسی
چیا:خوب ..راستش ..بدون اینکه پرونده ای برای امضا شدن داشته باشی رفتی اتاق رییس چان تازه خودشم صدات نزده بود خوش حال از اتاقش بیرون اومدی بعد هم رفتی بالا و دوباره بازم خوش حال برگشتی کنجکاو شدم ببینم چی شده
مین سو:اوم رفتم از رییس چان خواهش کنم که هرچه سریع تر پرونده هارو امضا کنه و به زور قبول کرد منم بردمشون پیش رییس پارک ایشون گفتند که چا دیر براشون بردمشون دلیلشو براشون گفتم و بعد ایشون گفتند که مشکلی نیست
چیا:مطمعنی فقط همین بود ..آخه رییس چان به این سادگیا راضی ب انجام کاری نمیشه
مین سو:آره چیزی نبوده فقط همین تازشم به هزاران خواهش راضیش کردم تازه منت هم سرم گزاشت
چیا:اوهوم
خلاصه رفت سر کارش یعنی چی سر در نمیارم مگه چه اتفاقی افتاده که چیا اینجور سوالایی میپرسید
بیخیالش شدم و رفتم سراغ کارم
الان ساعت ۷عصرت وقت تعطیلی شرکت همه میزاشونو مرطب کردن و وسایلاشونو جمع کردن و کم کم میرفتن منو چیا قرار بود با هم بریم خونه داشتیم میزامونو جمع میکردیم رییس چان اومد بیرون از اتاقش
چانیول:مین سو
مین سو:بله رییس چان چیزی شده اشتباهی کردم خطایی کردم منو ببخشید
چانیول:هی چطور میتونی انقدر تند تند حرف بزنی من هنوز که حرفی نزدم
مین سو:او ببخشید
چانیول:خوب خواستم بگم که تو هنوز نرو کارت دارم
مین سو:منو کار دارید😦
چانیول:😁آره چرا قیافت اینجوری شد نکنه میخوای از زیر کار در بری
مین سو:نه نه اما واقعا با من کار دارید
چانیول:پس کس دیگه ای هست
مین سو:بله خوب چیا اینجاست
چانیول:نه چیا تو میتونی بری
چیا:ب...بله رییس چان
چیا رفت
چانیول:خوب دیگه حالا چیا هم نیست
مین سو:ب ..بله حالا چکارم دارید
چانیول:بهت میگم بزار همه برن ساعت کارت که شدبهت میگم
سری ب نشانه تایید تکون دادم واقعا چیزی از حرفاش نفهمیدم.....
ادامه دارد
ببخشید دیگه من درس دارم و زیاد وقت ندارم
امید وارم خوشتون بیاد
نظر یادتون نره
ممنونم کیوتیام😊
ببخشید اگه اشتباه تایپی ای شده عجله ای نوشتمش
چیا:اوم مین سو
مین سو:بله
چیا:چیزی شده
مین سو:نه..چرا میپرسی
چیا:خوب ..راستش ..بدون اینکه پرونده ای برای امضا شدن داشته باشی رفتی اتاق رییس چان تازه خودشم صدات نزده بود خوش حال از اتاقش بیرون اومدی بعد هم رفتی بالا و دوباره بازم خوش حال برگشتی کنجکاو شدم ببینم چی شده
مین سو:اوم رفتم از رییس چان خواهش کنم که هرچه سریع تر پرونده هارو امضا کنه و به زور قبول کرد منم بردمشون پیش رییس پارک ایشون گفتند که چا دیر براشون بردمشون دلیلشو براشون گفتم و بعد ایشون گفتند که مشکلی نیست
چیا:مطمعنی فقط همین بود ..آخه رییس چان به این سادگیا راضی ب انجام کاری نمیشه
مین سو:آره چیزی نبوده فقط همین تازشم به هزاران خواهش راضیش کردم تازه منت هم سرم گزاشت
چیا:اوهوم
خلاصه رفت سر کارش یعنی چی سر در نمیارم مگه چه اتفاقی افتاده که چیا اینجور سوالایی میپرسید
بیخیالش شدم و رفتم سراغ کارم
الان ساعت ۷عصرت وقت تعطیلی شرکت همه میزاشونو مرطب کردن و وسایلاشونو جمع کردن و کم کم میرفتن منو چیا قرار بود با هم بریم خونه داشتیم میزامونو جمع میکردیم رییس چان اومد بیرون از اتاقش
چانیول:مین سو
مین سو:بله رییس چان چیزی شده اشتباهی کردم خطایی کردم منو ببخشید
چانیول:هی چطور میتونی انقدر تند تند حرف بزنی من هنوز که حرفی نزدم
مین سو:او ببخشید
چانیول:خوب خواستم بگم که تو هنوز نرو کارت دارم
مین سو:منو کار دارید😦
چانیول:😁آره چرا قیافت اینجوری شد نکنه میخوای از زیر کار در بری
مین سو:نه نه اما واقعا با من کار دارید
چانیول:پس کس دیگه ای هست
مین سو:بله خوب چیا اینجاست
چانیول:نه چیا تو میتونی بری
چیا:ب...بله رییس چان
چیا رفت
چانیول:خوب دیگه حالا چیا هم نیست
مین سو:ب ..بله حالا چکارم دارید
چانیول:بهت میگم بزار همه برن ساعت کارت که شدبهت میگم
سری ب نشانه تایید تکون دادم واقعا چیزی از حرفاش نفهمیدم.....
ادامه دارد
ببخشید دیگه من درس دارم و زیاد وقت ندارم
امید وارم خوشتون بیاد
نظر یادتون نره
ممنونم کیوتیام😊
ببخشید اگه اشتباه تایپی ای شده عجله ای نوشتمش
۸.۴k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.