کاپل : تهکوک ❤ پارت : ۱
کاپل : تهکوک ❤ پارت : ۱
امید وارم لذت ببرید تهکوک لاورا و ارمی ها💜
از همه جذاب تر توی کنسرت بود ولی بعضی کاراش باعث میشد ازش حرصم بگیره . صد دفعه بهش گفتم که توی کنسرت ضایع بازی نیاره و اون همین طوری یکسره داشت تابلو بازی در میاورد بعد از کنسرت رفتم پیش ته و بهش گفتم : تههههههههههههههه . تهیونگ:جانمممممممممممم . کوک میاد نزدیک نزدیک تا باهاش اروم صحبت کنه . کوک : ته مگه من نگفتم توی کنسرت یا برنامه های دیگه جلویه ارمیا تابلو بازی در نیار می خوای همه بفهن ..... ته : معلومه که نه . کوک پس تابلو نباش . و سر ته داد زدم . و ته بدجور ناراحت شد و با انگشت اشاره گفت : من چیکار کردم مگه خب ... کوک : ته لطفا هیچی نگو . و رفتم . یک ساعت بعد اعصابم اروم شد و رفتم پیش ته : در اتاقو باز کردم و دیدم روی تخت نشسته و دستاش رو روی چشماش گذاشته و داره گریه می کنه . کوک : ته اومدم بگم ... ، ته با صورت سرخ شدش و صدای گریه کنندش گفت : کوک برو بیرون . کوک : خب ته ببین... ته : کوووک برو . ورفتم فردا صبح که دوباره خواستم بیام پیشش دیدم روی تختش نیست
امید وارم لذت ببرید تهکوک لاورا و ارمی ها💜
از همه جذاب تر توی کنسرت بود ولی بعضی کاراش باعث میشد ازش حرصم بگیره . صد دفعه بهش گفتم که توی کنسرت ضایع بازی نیاره و اون همین طوری یکسره داشت تابلو بازی در میاورد بعد از کنسرت رفتم پیش ته و بهش گفتم : تههههههههههههههه . تهیونگ:جانمممممممممممم . کوک میاد نزدیک نزدیک تا باهاش اروم صحبت کنه . کوک : ته مگه من نگفتم توی کنسرت یا برنامه های دیگه جلویه ارمیا تابلو بازی در نیار می خوای همه بفهن ..... ته : معلومه که نه . کوک پس تابلو نباش . و سر ته داد زدم . و ته بدجور ناراحت شد و با انگشت اشاره گفت : من چیکار کردم مگه خب ... کوک : ته لطفا هیچی نگو . و رفتم . یک ساعت بعد اعصابم اروم شد و رفتم پیش ته : در اتاقو باز کردم و دیدم روی تخت نشسته و دستاش رو روی چشماش گذاشته و داره گریه می کنه . کوک : ته اومدم بگم ... ، ته با صورت سرخ شدش و صدای گریه کنندش گفت : کوک برو بیرون . کوک : خب ته ببین... ته : کوووک برو . ورفتم فردا صبح که دوباره خواستم بیام پیشش دیدم روی تختش نیست
۲۱.۹k
۱۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.