+سوهو هقق
+سوهو هقق
_ا.ت دوباره همین الان بهت گفتم گریه نکن اخه قشنگم بغلش کردم هوفف خالی کن اصلا خودتو خالی کن(چی میزنی داداش )
÷خواهر کوچولو از بغل جیمین درش اوردم از رو تختم اوردمش بیرون گذاشتمش رو پام و بغلش کردم سرشو کذاشتم رو سینم فدای اون چشمات برم اذیت نکن خودتو
+هققسوهو من تو رو از دایی شدن محروم کردم من جیمین و از بابا شدن محروم کردم من خودمو از مامان شدن محروم کردم
÷چرا این حرف رو میزنی اخه تو مگه کشتی ا.تبگوووووو ( داد )
_هیی چرا داد میزنی ا.تو ازش جدا کردم
÷ببخشید
+اخه من مراقبش نبودم هقق ( با صدای گرفته ) هققق هققق هقق من احمق مراقبش نبودم هققق میزدمتو سرمبا مشت هققق
_گریش شدید شده بود هیس باشه هیسس تو مراقبش بودی تو احمق نیستی نزن خودتو ا.تتتت
÷دستاشو گرفتم جیمین دکتر رو بگو بیاد.
_باشه ( استرس )
÷نزن قشنگم نزن با اون دستای کوچولوش می زد تو سرش ا.تتت بهم گوش کن نزن ا.ت نزنن جون من جون یونا ا.تتتت خدایاااا
=بزاریدش رو تخت بهش سرم زدیم به خواب رفت
چیزی نیست فقط شوکه
_ممنون ببخشید ( بغض )
رفتم سمتش با دستمموههای خوشگشو ناز کردم پیشونیش و دیرم انقدر زده بود که خون اومده بود با دستمال پاکش کردم فدات شممن
÷جیمین مراقبش باش باید برم پیش یونا ( بی حال )
_باشه مراقب باش
÷اوک
_ا.ت دوباره همین الان بهت گفتم گریه نکن اخه قشنگم بغلش کردم هوفف خالی کن اصلا خودتو خالی کن(چی میزنی داداش )
÷خواهر کوچولو از بغل جیمین درش اوردم از رو تختم اوردمش بیرون گذاشتمش رو پام و بغلش کردم سرشو کذاشتم رو سینم فدای اون چشمات برم اذیت نکن خودتو
+هققسوهو من تو رو از دایی شدن محروم کردم من جیمین و از بابا شدن محروم کردم من خودمو از مامان شدن محروم کردم
÷چرا این حرف رو میزنی اخه تو مگه کشتی ا.تبگوووووو ( داد )
_هیی چرا داد میزنی ا.تو ازش جدا کردم
÷ببخشید
+اخه من مراقبش نبودم هقق ( با صدای گرفته ) هققق هققق هقق من احمق مراقبش نبودم هققق میزدمتو سرمبا مشت هققق
_گریش شدید شده بود هیس باشه هیسس تو مراقبش بودی تو احمق نیستی نزن خودتو ا.تتتت
÷دستاشو گرفتم جیمین دکتر رو بگو بیاد.
_باشه ( استرس )
÷نزن قشنگم نزن با اون دستای کوچولوش می زد تو سرش ا.تتت بهم گوش کن نزن ا.ت نزنن جون من جون یونا ا.تتتت خدایاااا
=بزاریدش رو تخت بهش سرم زدیم به خواب رفت
چیزی نیست فقط شوکه
_ممنون ببخشید ( بغض )
رفتم سمتش با دستمموههای خوشگشو ناز کردم پیشونیش و دیرم انقدر زده بود که خون اومده بود با دستمال پاکش کردم فدات شممن
÷جیمین مراقبش باش باید برم پیش یونا ( بی حال )
_باشه مراقب باش
÷اوک
۳۵.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.