زندگی در سئول p11
زندگی در سئول p11
کوک: ات ؟
ات: یاااا خدااااا تو اینجا چیکار میکنیییی
کوک: میخواستم برم دستشویی دیدم از اینجا داره صدا میاد
ات: خب دیگه برو بیرون زود باششش
کوک: وایسا ببینم اون خونه ؟
ات: معلوم شدههه؟؟؟
کوک: وایسا ببینم... احیانا...عامممم... احیانا چیز شدی ؟
ات: کوک برو بیرون
کوک: بزار کمکت کنم خجالت نکش یه اتفاق عادیه
ات: نیازی نیس خودم اوکیش میکنم
کوک: ( بی توجه به حرفای ات رفت و کتش رو در اورد و دور پایین تنه ات بستش) بیا بیرون بشین تا من برم برات نوار بهداشتی بگیرم
ات: اوکی
....
یونا: ات چرا اینجا نشستی حالت خوبه؟
ات: نه پریود شدم
یونا: ای بابا شانس نداری که
ات: والا
یونا: این کت کیه دورت پیچیدی ؟
ات: کوک
یونا: چی ؟
ات: وقتی داشت میومد سر کلاس منو تو دستشویی اتفاقی دید
یونا: اها پس خودش کو الان ؟
ات: رفته برام نوار بهداشتی بگیره
یونا: اولالا چه جنتلمن نکنه عاشقته
ات: چی داری میگی ساکت شووو
یونا: حتما عاشقته که این جوری برات هر کاری میکنه
ات: خفه شو اومد
کوک: سلام
یونا و ات: سلام
کوک: ات بیا ( یه نایلون از نوار بهداشتی و کلی خوراکی جلو ات گرفت)
ات: دستت درد نکنه فقط نوار بهداشتی میخواستم نیاز نبود این همه خوراکی بگیری
کوک: میدونم ولی اینارم بخور شاید بهتر بشی
ات: مرسی حتما جبران میکنم برات
کوک: اصن حرفشم نزن
یونا: کوک تا حالا تو رو اینجوری مهربون ندیده بودم
کوک: من مهربون تر از چیزی ام که نشون میدم
یونا: او مای گاد
( ات رفت و نوار بهداشتی گذاشت)
ات: خب دیگه بریم سر کلاس
یونا: ات برو خونه استراحت کن من خودم اجازتو از استاد میگیرم
کوک: راس میگه تو برو
ات: اوکی پس من میرم دیگه... راستی کوک بیا کتتو
کوک: نمیخواد فعلا بمونه پیش خودت
ات: باشه پس بعدا برات میشورمش میارم
کوک: حالا نیازی هم نیس
ات: خب دیگه من برم فعلا بچها
کوک: خدافظ ات
یونا: خدافظ مراقبت خودت باش
....
کوک: ات ؟
ات: یاااا خدااااا تو اینجا چیکار میکنیییی
کوک: میخواستم برم دستشویی دیدم از اینجا داره صدا میاد
ات: خب دیگه برو بیرون زود باششش
کوک: وایسا ببینم اون خونه ؟
ات: معلوم شدههه؟؟؟
کوک: وایسا ببینم... احیانا...عامممم... احیانا چیز شدی ؟
ات: کوک برو بیرون
کوک: بزار کمکت کنم خجالت نکش یه اتفاق عادیه
ات: نیازی نیس خودم اوکیش میکنم
کوک: ( بی توجه به حرفای ات رفت و کتش رو در اورد و دور پایین تنه ات بستش) بیا بیرون بشین تا من برم برات نوار بهداشتی بگیرم
ات: اوکی
....
یونا: ات چرا اینجا نشستی حالت خوبه؟
ات: نه پریود شدم
یونا: ای بابا شانس نداری که
ات: والا
یونا: این کت کیه دورت پیچیدی ؟
ات: کوک
یونا: چی ؟
ات: وقتی داشت میومد سر کلاس منو تو دستشویی اتفاقی دید
یونا: اها پس خودش کو الان ؟
ات: رفته برام نوار بهداشتی بگیره
یونا: اولالا چه جنتلمن نکنه عاشقته
ات: چی داری میگی ساکت شووو
یونا: حتما عاشقته که این جوری برات هر کاری میکنه
ات: خفه شو اومد
کوک: سلام
یونا و ات: سلام
کوک: ات بیا ( یه نایلون از نوار بهداشتی و کلی خوراکی جلو ات گرفت)
ات: دستت درد نکنه فقط نوار بهداشتی میخواستم نیاز نبود این همه خوراکی بگیری
کوک: میدونم ولی اینارم بخور شاید بهتر بشی
ات: مرسی حتما جبران میکنم برات
کوک: اصن حرفشم نزن
یونا: کوک تا حالا تو رو اینجوری مهربون ندیده بودم
کوک: من مهربون تر از چیزی ام که نشون میدم
یونا: او مای گاد
( ات رفت و نوار بهداشتی گذاشت)
ات: خب دیگه بریم سر کلاس
یونا: ات برو خونه استراحت کن من خودم اجازتو از استاد میگیرم
کوک: راس میگه تو برو
ات: اوکی پس من میرم دیگه... راستی کوک بیا کتتو
کوک: نمیخواد فعلا بمونه پیش خودت
ات: باشه پس بعدا برات میشورمش میارم
کوک: حالا نیازی هم نیس
ات: خب دیگه من برم فعلا بچها
کوک: خدافظ ات
یونا: خدافظ مراقبت خودت باش
....
۸.۴k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.