زندگی در سئول p10

زندگی در سئول p10


ویو کوک

صب بود که از خواب پاشدم و نگاهی به ساعت انداختم...یا خدااااا خواب موندممممممم
همین الانشم نیم ساعت از شروع کلاس گذشته واییییی خاک تو سرم چند بار همین طوری دیر رسیدم کالج این دفعه مطمئنم استاد پارم میکنه
( سریع اماده شد و رفت)

ویو ات

سر کلاس نشسته بودم و داشتم به تدریس استاد گوش میدادم که یهو یه دل درد شدیدی اومد سراغم...وای نکنهههه پریود شدممممم...دردش خیلی زیادهههه
باید برم خودمو چک کنم

ات: استاد میتونم یه لحظه برم بیرون
استاد: زود بیا
ات: چشم
...
( رفت تو دستشویی)

ای تففففففف الان وقت پریود شدن بود اخهه...وایییی چرا امروز لباس رنگ روشن کوتاه پوشیدم حتی نوار بهداشتی هم ندارمممم ( داره عررر میزنه) عین سگگگگ داره ازم خون میره الان معلوم میشهههه

ویو کوک

بعد ۱۰ مین رسیدم کالج... میخواستم برم کلاس اما دیدم دستشوییم گرفت واسه همین قبل اینکه برم رفتم دستشویی
( از اونجایی که دستشویی زنانه و مردانه چسبیدن بهم وقتی کوک میخواست تو دستشویی مردونه بره صدای اشنایی باعث شد یه نگاهی به دستشویی زنونه بندازه)

ات: من این شانسو گا...ییدم من این پریودی رو گا...ییدم
اخه الان وقتش بود ( داشت همین طور مثل دیوونه ها با خودش حرف میزد و جیغ میکشید)
کوک: ات ؟
ات: یااا خدااااا تو اینجا چیکار میکنیییی

...