چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک

part 1

با لبخند و خوشحالی لباس سفید و زیباش رو بر تن کرد، موهاش رو شونه زد و با سنجاق سفید مرواریدی مدل داد..

مثل همیشه زیبا شده بود..

حتی زیباتر از همیشه

لبخندی زد و کمی آرایش کرد..
کفس پاشنه بلندی رو پوشید و راهی مهمونی شد..

وقتی وارد شد چشماش رو گردوند و همه جارو آنالیز کرد...

چشمش به فردی افتاد..

کسی که خیلی زیبا بود..
کت و شلوار مشکی.. موهاش...
چشماش..

هیکلش..

قلبش به تپش افتاد...

قیافه مرد خیلی سرد بود..
همینطور به پسر خیره شد‌.
یهو پسر برگشت..

وقتی چشم پسر به دختر خورد انگار تازه معنی زندگی رو فهمید..

جونگکوک ویو
طبق معمول.. داخل اون مهمونی های مسخره بودم...
نینو، دوستم داشت راجب دوست دختر جدیدش و عشقش حرف میزد..

رفته بود رو مخم.. واقعا معنی عشق رو درک نمیکنم..
همینطور داشتم به حرفاش گوشی میدادم د شراب میخوردم..

چشمم به به یه دختر خورد..
قلبم به تپش افتاد..

اون تن سفید و هیکل زیباش..
قیافه زیبا و نازش..

موهاش خرمایی اش..

لبخندی ناخداگاه به لبم اومد..

+کوک حواست کجاست؟

سریع لبخندش جمع کرد و به سمت نینو برگشت

-آه.. بله گوش‌میدم

+حواست کجاست

-نینو.. من میرم سیگا بکشم

+باشه.. من میرم‌پیش آلیس( دوست دخترش)

جونگکوک به سمت حیاط رفتم..
سیگارشو از جیبش در آورد و شروع کرد به سیگار کشیدن
دیدگاه ها (۵)

چندشاتی‌جونگکوکpart 2رز داخل محوطه جرخ‌میزد-خانم.. میتونم‌وق...

چندشاتی‌جونگکوکpart 3-نه چه مزاحمی؟جونگکوک لبخند زد.. کسی که...

چندشاتی‌جونگکوکpart 3 ات رو روی یه تخت گذاشتنبعد از چند دقیق...

چندشاتی جونگکوکpart 2-کوک.. حق با مامان باباته.. من خیلی بدر...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 83 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩با ...

black flower(p,234)

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 93 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط