fake taehyung
fake taehyung
part*³
ا/ت: این خوشگله ها
جکی: اره خوشگله ولی این لباس خوشگل تره
ا/ت: باشه همین خوبه
شب
همه خریدارو کردیم تو راه برگشت بودیم
ا/ت: کمکم میکنی وسایلو ببرم بالا
جکی: بله حتما
داشتیم وسایل میبردیم
ا/ت: جکی بیا
جکی:....
ا/ت: جکی چرا جواب نمیدی
رفتم پایین دیدم جکی افتاده روی زمین
ا/ت: جکی جکی پاشو چیشده پاشو هییی کمکک
که یه چیز خورد به سرم سرم گیج میرفت از هوش رفتم
کم کم چشمامو باز کردم
ا/ت: جکی پاشو
جکی: ا/ت خوبی
ا/ت: اره اینجا کجاست
جکی: نمیدونم
ا/ت: اخخ
جکی: چیه
ا/ت: پام درده
یکی درو باز کرد اومد نزدیک
گفت: به به
جکی: تو برادر تهونا نیستی((تهونا و تهرونا فرق دارنا))
ا/ت: تهونا کیه
گفت: از جکی بپرس
جکی: بعد بهت میگم
ا/ت: کی هستی از جون ما چی میخوای ما چرا اینجاییم
گفت: بعد خودتون میفهمید
ا/ت: بعد مثلا کی ها کی
گفت: بعد از اینکه جکی گفت تهونا کیه
ا/ت: جکی تهونا کیه بگو
جکی: خب خواهر ایشونه
گفت: فقط خواهرمنه پس چه رابطه ای با تو داره
جکی: هیچی
ا/ت: هیچی ببین هرچی باشه به من بگو ما که قراره اخر هفته ازدواج کنیم
گفت: ازدواج چه زود پس این دخترم مثل خواهرم
ا/ت: چی؟
گفت: هیچی ولش کن بهتون یه فرصت میدم که فقط یکی از شما اینجا بمونه و یکی بره
یه نفر با اسلحه زد تو سر دوتامون
همون پسره گفت: ببینید انتخاب با خودتون کدومتون میخواد بره بیرون کدومتون میمونه
جکی: من میخوام برم بیرون اینجا نمیتونم بمونم
ا/ت: 😳
جکی: تهیونگ من میرم
ا/ت: تهیونگ کیه؟
گفت: منو میگه باشه پاشو
#فیک
#سناریو
part*³
ا/ت: این خوشگله ها
جکی: اره خوشگله ولی این لباس خوشگل تره
ا/ت: باشه همین خوبه
شب
همه خریدارو کردیم تو راه برگشت بودیم
ا/ت: کمکم میکنی وسایلو ببرم بالا
جکی: بله حتما
داشتیم وسایل میبردیم
ا/ت: جکی بیا
جکی:....
ا/ت: جکی چرا جواب نمیدی
رفتم پایین دیدم جکی افتاده روی زمین
ا/ت: جکی جکی پاشو چیشده پاشو هییی کمکک
که یه چیز خورد به سرم سرم گیج میرفت از هوش رفتم
کم کم چشمامو باز کردم
ا/ت: جکی پاشو
جکی: ا/ت خوبی
ا/ت: اره اینجا کجاست
جکی: نمیدونم
ا/ت: اخخ
جکی: چیه
ا/ت: پام درده
یکی درو باز کرد اومد نزدیک
گفت: به به
جکی: تو برادر تهونا نیستی((تهونا و تهرونا فرق دارنا))
ا/ت: تهونا کیه
گفت: از جکی بپرس
جکی: بعد بهت میگم
ا/ت: کی هستی از جون ما چی میخوای ما چرا اینجاییم
گفت: بعد خودتون میفهمید
ا/ت: بعد مثلا کی ها کی
گفت: بعد از اینکه جکی گفت تهونا کیه
ا/ت: جکی تهونا کیه بگو
جکی: خب خواهر ایشونه
گفت: فقط خواهرمنه پس چه رابطه ای با تو داره
جکی: هیچی
ا/ت: هیچی ببین هرچی باشه به من بگو ما که قراره اخر هفته ازدواج کنیم
گفت: ازدواج چه زود پس این دخترم مثل خواهرم
ا/ت: چی؟
گفت: هیچی ولش کن بهتون یه فرصت میدم که فقط یکی از شما اینجا بمونه و یکی بره
یه نفر با اسلحه زد تو سر دوتامون
همون پسره گفت: ببینید انتخاب با خودتون کدومتون میخواد بره بیرون کدومتون میمونه
جکی: من میخوام برم بیرون اینجا نمیتونم بمونم
ا/ت: 😳
جکی: تهیونگ من میرم
ا/ت: تهیونگ کیه؟
گفت: منو میگه باشه پاشو
#فیک
#سناریو
۲۱.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.