من مراقبتم بچم

‹ من مراقبتم بچم😈🫂 ›
─━━─━━─━━─━━─━━─━━─
#Part_6

صدای چرخش کلید شنیدم و هیبتی که از جلوی در نمایان شد

سرم رو بالا نگه داشتم و سعی کردم به چشماش نگاه کنم

حتی از عکسش از پرجذبه تر بود

با همون اخمی که داشت یه نگاهی بهم انداخت و درو محکم بست

با قدم های محکم به سمت میز کارش رفت و روی صندلی سیاهی که پشتش قرار داشت نشست

به صندلی لم داد و دستشو زیر چونش گذاشت

- بشین

رفتم و صندلی جلوی میزش نشستم

کمی دست دست کردم و از نگاهی که میخ بهم بود معذب شدم

- اومدی اینجا لال بمونی پاشو برو بیرون

امروز فهمیده بودم مرد عصبیه برا همین سعی کردم سریع توضیح بدم براش

- نه نه! من از طرف اقای میرمنشی با اینجا آشنا شدم، میخواستم اینجا استخدامم کنین

پوزخندی زد و یه دستشو گذاشت رو میز

- و در خودت چی دیدی که میتونی عضو اینجا بشی؟

انتظار این حرفشو نداشتم، ولی باید تمام تلاشمو برا این کار می‌کردم

- سالها ورزش رزمی کار کردم، مطمین باشید از پسش بر میام

◜ 𝕛𝕠𝕚𝕟🫦 : @bachemaniii
─━━─━━─━━─━━─━━─━━─
دیدگاه ها (۰)

‹ من مراقبتم بچم😈🫂 ›─━━─━━─━━─━━─━━─━━─#Part_7- دخترجون خیلی...

‹ من مراقبتم بچم😈🫂 ›─━━─━━─━━─━━─━━─━━─#Part_8این راهو انتخا...

‹ من مراقبتم بچم😈🫂 ›─━━─━━─━━─━━─━━─━━─#Part_5-به حرف رییس گ...

‹ من مراقبتم بچم😈🫂 ›─━━─━━─━━─━━─━━─━━─#Part_4ازکجا فهمیده ب...

( گناهکار ) 69 part همانجا ایستاد جلوی آن عمارت بزرگ خاکستری...

Part ¹²⁹ا.ت ویو:مثل اینکه خودش بود..به داخل راهنمایش کردم..و...

خون آشام عزیز (77)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط