چهره من ....
چهره من ....
سالهاست پیر شده ....
این را من ....
شبها ...
میان سیاهی ...
میان خاطرات ...
حس میکنم ....
اما قبل از بیداری ....
نقاب بر چهرام میزند ...
روزگار ...
آینه هم ...
همدستش شده ...
ولی من که میدانم ...
پیرم ...
و ...
و ...
شاید سالهاست مرده ام ....
سالهاست پیر شده ....
این را من ....
شبها ...
میان سیاهی ...
میان خاطرات ...
حس میکنم ....
اما قبل از بیداری ....
نقاب بر چهرام میزند ...
روزگار ...
آینه هم ...
همدستش شده ...
ولی من که میدانم ...
پیرم ...
و ...
و ...
شاید سالهاست مرده ام ....
۴۰۰
۲۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.