ماه و خورشید
پارت ۱۲
مدیر چوی : خب ی بار افتخار مدرسمو اخراج میکنم
کوک: اوکی
همهی بچه های کلاس کوک اعضا و هانا و جیا : وایسا کوک ماهم الن میایم
مدیر چوی : کلاس A کجا
آسامی : ما اگه یکیمون نباشه خودمونم نیستیم
استاد لی : اهم آقای چوی میشه برید کنار میخوام برم پیش دانش آموزام
مدیر چوی : شما دوتا دیگه چرا ؟
جیا : داداشمه
هانا : دوست داداشم و کراشمه
همه : اوووووووووووووووووووووووووووووو
هانا : کوف تهیونگ بریم ملت منتظرم ما بچرخیم
تا چرخیدیم فهمیدم همه دارن فیلم میگیرن ماهم خیلی پر ابهت راه افتادیم نصف ملت دست میزدن نصفشون فیلم میگرفتن که یهو یه خبرنگار ظاهر شد
خبرنگار : ما امروز اتحاد واقعی رو داریم میبینیم یک کلاس به همراه دو نفر از سال پایینی هایشان و استاد شان بخاطر اخراج شدن یک نفر استعفا دادن و همینطور به همراه ۶ تا از معروفترینای کره هستن اون دانش آموزی که باعث شده همه به دنبالش بیان بهترین دانش آموز ۱۲ سال اخیره جئون جونگکوکککککککککک چه نامه ای به خانوادت داری جئون
کوک : اون دهن گوهشونو ببندن تا باعث آسیب دیدین بقیه نشن
همه : جئون آفرین بهتتتتتتتت
کوک : بریم
استاد لی : نظرتون چیه بیاین عمارت من زنم خیلی میخواد شما ها رو ببینه
آسامی : من که اجازم دست دوست پسرم و برادرمه
ته : وایسا ما کی معروفترینای کره شدیم خودمون خبر نداریم
جیا : اهم ۲ ساله و یونگی هیونگ اجازه داد تهیونگ
ته : من میزارم همه جا بره
آسامی : ممنون چاگی
یونگی : ولی ما شیش تا نمیایم خوش باشین
کوک : اوکی ولی هیونگ نری بخوابی وسط جلسه
بچه ها رفتن ماهم رفتیم خونه ی استاد
استاد لی : عزیزم کجایی
مورا : دارم به دخترت میگم انقدر رو مخ نره یوان " به جای استاد لی مینویسم یوان "
یوان : عزیزم بیا پایین دانش آموزان اومدن
که یهو زن استاد با پسرش سریع اومدن پایین
مورا : عه فقط ۶ تایین
یوان : خب به سن شروع کنید خودتونو معرفی کنید
اون وو : چا اون وو هیونگ کلاس
نارا : شی نارا نونای کلاس
میسو : را میسو هیونگ وسطی
شانا : چان شانا اونی بزرگه
آسامی : مین آسامی اونی
کوک : جئون جونگکوک که همه بهم میگن شیرموز
جیا : منم مال کلاس پایینم خواهر ناتنیه کوک دو جیا
هانا : منم مال کلاس پایینم کیم هانا داداشم دوست جناب جئونه
مورا : منم همسر و دختر عموی استادتون لی مورام
ونا : منم لی ونام " فاز گرفته "
کوک : اقای لی و همینطور خانم لی اشکال ندارع یه چیزی از دخترتو بپرسم
مورا : هرجور راحتی فقط آدمش کن
کوک : چند سالته ؟
ونا : من ۱۲ سالمه
کوک : من به اندازه ی سنت مدال جهانیه بهترین دانش آموز آوردم
ونا : خب چه کنم بگم وای شما خیلی معروفین
کوک:...
🌑🌕
خب اگه لایک میکنین کامنتم بزارین
مدیر چوی : خب ی بار افتخار مدرسمو اخراج میکنم
کوک: اوکی
همهی بچه های کلاس کوک اعضا و هانا و جیا : وایسا کوک ماهم الن میایم
مدیر چوی : کلاس A کجا
آسامی : ما اگه یکیمون نباشه خودمونم نیستیم
استاد لی : اهم آقای چوی میشه برید کنار میخوام برم پیش دانش آموزام
مدیر چوی : شما دوتا دیگه چرا ؟
جیا : داداشمه
هانا : دوست داداشم و کراشمه
همه : اوووووووووووووووووووووووووووووو
هانا : کوف تهیونگ بریم ملت منتظرم ما بچرخیم
تا چرخیدیم فهمیدم همه دارن فیلم میگیرن ماهم خیلی پر ابهت راه افتادیم نصف ملت دست میزدن نصفشون فیلم میگرفتن که یهو یه خبرنگار ظاهر شد
خبرنگار : ما امروز اتحاد واقعی رو داریم میبینیم یک کلاس به همراه دو نفر از سال پایینی هایشان و استاد شان بخاطر اخراج شدن یک نفر استعفا دادن و همینطور به همراه ۶ تا از معروفترینای کره هستن اون دانش آموزی که باعث شده همه به دنبالش بیان بهترین دانش آموز ۱۲ سال اخیره جئون جونگکوکککککککککک چه نامه ای به خانوادت داری جئون
کوک : اون دهن گوهشونو ببندن تا باعث آسیب دیدین بقیه نشن
همه : جئون آفرین بهتتتتتتتت
کوک : بریم
استاد لی : نظرتون چیه بیاین عمارت من زنم خیلی میخواد شما ها رو ببینه
آسامی : من که اجازم دست دوست پسرم و برادرمه
ته : وایسا ما کی معروفترینای کره شدیم خودمون خبر نداریم
جیا : اهم ۲ ساله و یونگی هیونگ اجازه داد تهیونگ
ته : من میزارم همه جا بره
آسامی : ممنون چاگی
یونگی : ولی ما شیش تا نمیایم خوش باشین
کوک : اوکی ولی هیونگ نری بخوابی وسط جلسه
بچه ها رفتن ماهم رفتیم خونه ی استاد
استاد لی : عزیزم کجایی
مورا : دارم به دخترت میگم انقدر رو مخ نره یوان " به جای استاد لی مینویسم یوان "
یوان : عزیزم بیا پایین دانش آموزان اومدن
که یهو زن استاد با پسرش سریع اومدن پایین
مورا : عه فقط ۶ تایین
یوان : خب به سن شروع کنید خودتونو معرفی کنید
اون وو : چا اون وو هیونگ کلاس
نارا : شی نارا نونای کلاس
میسو : را میسو هیونگ وسطی
شانا : چان شانا اونی بزرگه
آسامی : مین آسامی اونی
کوک : جئون جونگکوک که همه بهم میگن شیرموز
جیا : منم مال کلاس پایینم خواهر ناتنیه کوک دو جیا
هانا : منم مال کلاس پایینم کیم هانا داداشم دوست جناب جئونه
مورا : منم همسر و دختر عموی استادتون لی مورام
ونا : منم لی ونام " فاز گرفته "
کوک : اقای لی و همینطور خانم لی اشکال ندارع یه چیزی از دخترتو بپرسم
مورا : هرجور راحتی فقط آدمش کن
کوک : چند سالته ؟
ونا : من ۱۲ سالمه
کوک : من به اندازه ی سنت مدال جهانیه بهترین دانش آموز آوردم
ونا : خب چه کنم بگم وای شما خیلی معروفین
کوک:...
🌑🌕
خب اگه لایک میکنین کامنتم بزارین
۴.۶k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.