ویو آت

ویو آت
برام ماشین گرفت رفتم سمت بار و بادیگارد یه پسره شدم نشسته بودم تا کارش تموم شه فقط به تهیونگ فکر میکردم دلم براش یه زره شده بود که یهو یه نفر از دهنم گرفت و سیاهی

ویو کوک
قرار بود ات امروز بیاد ولی نیومد
حتما کارش طول کشیده تا فردا منتظر میمونم....
فردا
ویو ات
بلند شدم داخل یه اتاق بودم میخواستم برم سمت در که خوردم زمین خیلی وحشتناک بود دوتا زنجیر به پام بسته شده بود که نمیزاشت برم کنار در
ویو کوک
امروزم نیومد... خیلی نگران بودم گوشیم زنگ خورد رفتم و خواستم جواب بدم شمارش از اون شماره هایی بود که برا مافیاست و امکان ردیابی نیست جواب دادم
+الو بله
-سلام جئون
+توو (عصبی)
-اره منم لئو
+چرا به من زنگ زدی
-یه فرشته کوچولو پیدا کردم ماله توعه؟اسمت چی بود؟جواب نمیدی ؟ (صدای جیغ )حالا شد ات (اینجا داشت با ات حرف میزد ولی کوک هم میشنید)

+تو چیکار کردی عربده
-چیه میخوایش پس بیا بگیرش
+پیدات میکنم
-بسه جئون خودتم میدونی حتی عشق قبلیت هم پیش منه و شش ساله از یه انبار تاریک بیرون نیومده
+میااا ... ببین ات فرق داره پیدات میکنم جفتشونم میبرم

-باشه تا اون موقع پری کوچولو رو نگه میدارم و تضمین نمیکنم با من بهش خوش بگذره

+خیلی پستی لئو از من چی میخوای

-چیز خاصی نمیخوام فقط عذاب کشیدنت

قطع شد

ویو ات
یه مرد وارد اتاقم شد و داشت با کوک حرف میزد و اومد سمتم و اسمم و پرسید جوابشو ندادم تا اینکه یه سوزن داغ کرد تو دستم تقریبا تا نصف تو دستم بود جواب دادم و اونم سوزن و کشید بیرون خیلی درد می‌کنه حتی از شکنجه های کوک هم بدتره گوشی قطع کرد منم داشتم گریه میکردم و دستم و فشار میدادم اومد نزدیکم

ل :دردت گرفت؟

جوابشو ندادم و عصبی شد

ل :جواب سوال های منو ندی ایندفعه میرم سراغ ویبراتور
ات :اره خیلی درد می‌کنه (گریه)
ل :خوب میشه نترس
ات: خیلی پرو ای

که یهو یه سوزن دیگه ایندفعه به پام وارد شد جیغ کشیدم

ل :چیزی گفتی؟

سوزن رو هنوز نکشیده بود بیرون

ات :نه غلط کردم

سوزن و کشید

ل :خوبه ... من عین جئون نیستم شکنجه هام چیزی جز سوزن نیست عادت میکنی