پارت دهم
#پارت_دهم
جین چهره متعجب و عصبی به خودش گرفت.. چطور ممکن بود کتک خوردن یه دختر بهش مربوط باشه؟!
_جین
منظورت چیه!
_رکسانا
همش تقصیره شماست.. من.. پدرو مادرم.. یعنی..
_جین
حرفتو بزن!
رکسانا آب دهانشو قورت داد و بریده بریده ادامه داد..
_رکسانا
پدرومادرم فهمیدن که.. به شما.. بهتون.. علاقه دارم..
چطور ممکن بود بهش علاقه داشته باشه وقتی جلوی اون همش با پسرای دیگه بود؟
_جین
امکان نداره..
_رکسانا
من الان ۴ ماهه خواب و خوراک ندارم همش به فکره.. فکره..
جین که دیگه کلافه شده بود از بریده بریده حرف زدن رکسانا دستشو روی پیشونیش گذاشت و بیشتر به مبل تکیه داد..
_جین
لطفا زودتر حرفتو بزن!
_رکسانا
به فکره.. بدن بی نقصتم..
این حرفا برای جین خیلی سنگین بود اون دانش اموز خیلی بی پرده همه درخواستاشو داشت برای استادش بازگو میکرد..
_جین
ولی من یکی دیگرو دوس دارم و متاسفم بابت اینکه بهت سخت گذشته..
_رکسانا
منظورت سوینه؟
_جین
تو از کجا میدونی؟
_رکسانا
اون با جیهوپ تو رابطس ۲ ماهه باهمن! تازه قراره به زودی ازدواج کنن کجای کاری استاد؟
جین به یک باره رنگش پرید..یعنی به همین راحتی کسی که برای اولین بار تو عمرش عاشقش شده بود و از دست داده بود؟ یعنی به همین راحتی رویاهاش با اون دختر نابود شده بود؟
جین از روی مبل بلند شد و خواست بره که رکسانا دوباره با لرزش دست های رو اعصابش مچ جین و گرفت..
_رکسانا
لطفا بهم یه فرصت بده تا خودمو بهت ثابت کنم..
_جین
متاسفم من باید برم..
_رکسانا
لطفا بهش فکر کن من.. من دوست دارم استاد کیم..
شرط پارت بعد :
۸ تا لایک
۲۰ تا کامنت
جین چهره متعجب و عصبی به خودش گرفت.. چطور ممکن بود کتک خوردن یه دختر بهش مربوط باشه؟!
_جین
منظورت چیه!
_رکسانا
همش تقصیره شماست.. من.. پدرو مادرم.. یعنی..
_جین
حرفتو بزن!
رکسانا آب دهانشو قورت داد و بریده بریده ادامه داد..
_رکسانا
پدرومادرم فهمیدن که.. به شما.. بهتون.. علاقه دارم..
چطور ممکن بود بهش علاقه داشته باشه وقتی جلوی اون همش با پسرای دیگه بود؟
_جین
امکان نداره..
_رکسانا
من الان ۴ ماهه خواب و خوراک ندارم همش به فکره.. فکره..
جین که دیگه کلافه شده بود از بریده بریده حرف زدن رکسانا دستشو روی پیشونیش گذاشت و بیشتر به مبل تکیه داد..
_جین
لطفا زودتر حرفتو بزن!
_رکسانا
به فکره.. بدن بی نقصتم..
این حرفا برای جین خیلی سنگین بود اون دانش اموز خیلی بی پرده همه درخواستاشو داشت برای استادش بازگو میکرد..
_جین
ولی من یکی دیگرو دوس دارم و متاسفم بابت اینکه بهت سخت گذشته..
_رکسانا
منظورت سوینه؟
_جین
تو از کجا میدونی؟
_رکسانا
اون با جیهوپ تو رابطس ۲ ماهه باهمن! تازه قراره به زودی ازدواج کنن کجای کاری استاد؟
جین به یک باره رنگش پرید..یعنی به همین راحتی کسی که برای اولین بار تو عمرش عاشقش شده بود و از دست داده بود؟ یعنی به همین راحتی رویاهاش با اون دختر نابود شده بود؟
جین از روی مبل بلند شد و خواست بره که رکسانا دوباره با لرزش دست های رو اعصابش مچ جین و گرفت..
_رکسانا
لطفا بهم یه فرصت بده تا خودمو بهت ثابت کنم..
_جین
متاسفم من باید برم..
_رکسانا
لطفا بهش فکر کن من.. من دوست دارم استاد کیم..
شرط پارت بعد :
۸ تا لایک
۲۰ تا کامنت
۳.۴k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.