Part
Part 2
ات ویو
اصلا خبری از یونگی نبود
منم اینجا حالم بهتر شده بود ولی
اصلا غذا نخورده بودم
یونگی اومد داخل
ات: دد.....دد...(لکنت)
یونگی : ساکت شو دختره هرزه(عربده)
ات: چرا اینطوری رفتار میکنید
یونگی: خیلی دو روعی خودتو نزن به کوچه علی چپ عمم بود رفته بود داده بود(عربده)
ات: ک...کی ؟ م...من؟ با منی؟(لرزش صدا)
یونگی: ساکت شو فقط ساکت شوووو(عربده)
کمبندشو درآورد
تا داشت میبست تند گفتم
ات: بهم تجاوز شد من هیچ کاری نکردم(زجه گریه بلند)
مکث کرد
باز به کارش ادامه داد
شلاقو برداشت ۳ بار زد رو بدنم
دست برداشت و رفت در اتاقو بست
پرس زمانی به شب.........................
خوابیدم بودم رو تخت
دوباره در باز شد
از پایین در یکی خیلی آروم یک سینی که توش غذا داشت گزاشت روی زمین و رفت
اون یونگی بود
من مطمئنم من دستاشو خوب میشناسم خودش بود
از این خوشحال بودم دلش به رحم اومده
تند تند رفتم غذا برداشتم و خوردنش
دست پخت خودش بود خیلی خوشمزه بود
آنقدر تند خوردم که پرید تو گلوم
توی دلم ازش تشکر کردم
و رفتم خوابیدم
با اینکه شرطا نرسیده بود
ولی چون دوستتون دارم گزاشتم
سطر پارت بعد
لایک ۲۵
کامنت ۱۴
ات ویو
اصلا خبری از یونگی نبود
منم اینجا حالم بهتر شده بود ولی
اصلا غذا نخورده بودم
یونگی اومد داخل
ات: دد.....دد...(لکنت)
یونگی : ساکت شو دختره هرزه(عربده)
ات: چرا اینطوری رفتار میکنید
یونگی: خیلی دو روعی خودتو نزن به کوچه علی چپ عمم بود رفته بود داده بود(عربده)
ات: ک...کی ؟ م...من؟ با منی؟(لرزش صدا)
یونگی: ساکت شو فقط ساکت شوووو(عربده)
کمبندشو درآورد
تا داشت میبست تند گفتم
ات: بهم تجاوز شد من هیچ کاری نکردم(زجه گریه بلند)
مکث کرد
باز به کارش ادامه داد
شلاقو برداشت ۳ بار زد رو بدنم
دست برداشت و رفت در اتاقو بست
پرس زمانی به شب.........................
خوابیدم بودم رو تخت
دوباره در باز شد
از پایین در یکی خیلی آروم یک سینی که توش غذا داشت گزاشت روی زمین و رفت
اون یونگی بود
من مطمئنم من دستاشو خوب میشناسم خودش بود
از این خوشحال بودم دلش به رحم اومده
تند تند رفتم غذا برداشتم و خوردنش
دست پخت خودش بود خیلی خوشمزه بود
آنقدر تند خوردم که پرید تو گلوم
توی دلم ازش تشکر کردم
و رفتم خوابیدم
با اینکه شرطا نرسیده بود
ولی چون دوستتون دارم گزاشتم
سطر پارت بعد
لایک ۲۵
کامنت ۱۴
- ۷.۴k
- ۰۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط