چندپارتی درخواستی تهیونگ
چندپارتی درخواستی تهیونگ
p⁷
(اسلاید دوم ات سوم تهیونگ بعدیا اتاق و وسایل ات)
تهیونگ:خب خوبه
ات:....
تهیونگ:هنوز جوابت منفیه
ات:خبب نظرم داره عوض میشه
تهیونگ:(لبخند)
ات:نیشتو ببند هنوز کامل عوض نشده
تهیونگ:ای بابااااااا
ات:خببب ۲۴ ساعتت همین جوری داره میره هااا
تهیونگ:عههه راس میگی آماده شو میخوایم بریم بیرون
ات:کجاا
تهیونگ:تو آماده شو
ات:باش
ویو پیش نیلا ساعت ۱۱:۳۰
نیلا:(عکس ات و خودشو دستش گرفته بود)ایش دختره ایکبیری حیف من که با این دوست بودم
(بچه ها نیلا و ات از بچگی با هم دوست بودن با هم فروخته شدن)
نیلا:(گریه)حیف تهیونگ که این و دوست داره هق
(جیونگ پشت دره)
جیونگ:خوبی؟!
نیلا:اره خوبم امروز باید بریم
جیونگ:بچه ها گفتن امروز میخوان برن ساحل همین ساعتا(سرد)
نیلا:ینی برا فردا
جیونگ:اوهوم(سرد)
نیلا:ممنون
جیونگ:کاری نکردم(سرد)
نیلا:خوبی
جیونگ:اره خوبم من میرم دیگه
نیلا:باشه خدافظ
جیونگ:خدافظ (خوبه حداقل نگرانم بود تو ذهنش)(رفت)
نیلا:اخیشششش رفتتت چقد باید تظاهر کنم رو مخمههه سریع میخوام کار اون ات و تمام کنم تهیونگم راحت شه یه فکری دارم..
ویو پیش ات
بالاخره تمام شد آماده شدم
ات:تهیونگگگ خوبه
تهیونگ:این دهمین لباسیه که عوض کردی بریم خوبه دیگه
ات:باشه دیگه چقد عجولی
تهیونگ:ساعت یک شددددد
ات:باشه دیگهههه (عکس اسلاید بعد)
ویو ات سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم بعد چند دقه توی ساحل نگه داشت و پیاده شدیم و لب دریا نشستیم...
داشتیم حرف میزدیم که یهو...
..............................................................
بالاخره
بنظرتون چی شددد
بنظرتون نیلا میخواد چیکار کنه
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p⁷
(اسلاید دوم ات سوم تهیونگ بعدیا اتاق و وسایل ات)
تهیونگ:خب خوبه
ات:....
تهیونگ:هنوز جوابت منفیه
ات:خبب نظرم داره عوض میشه
تهیونگ:(لبخند)
ات:نیشتو ببند هنوز کامل عوض نشده
تهیونگ:ای بابااااااا
ات:خببب ۲۴ ساعتت همین جوری داره میره هااا
تهیونگ:عههه راس میگی آماده شو میخوایم بریم بیرون
ات:کجاا
تهیونگ:تو آماده شو
ات:باش
ویو پیش نیلا ساعت ۱۱:۳۰
نیلا:(عکس ات و خودشو دستش گرفته بود)ایش دختره ایکبیری حیف من که با این دوست بودم
(بچه ها نیلا و ات از بچگی با هم دوست بودن با هم فروخته شدن)
نیلا:(گریه)حیف تهیونگ که این و دوست داره هق
(جیونگ پشت دره)
جیونگ:خوبی؟!
نیلا:اره خوبم امروز باید بریم
جیونگ:بچه ها گفتن امروز میخوان برن ساحل همین ساعتا(سرد)
نیلا:ینی برا فردا
جیونگ:اوهوم(سرد)
نیلا:ممنون
جیونگ:کاری نکردم(سرد)
نیلا:خوبی
جیونگ:اره خوبم من میرم دیگه
نیلا:باشه خدافظ
جیونگ:خدافظ (خوبه حداقل نگرانم بود تو ذهنش)(رفت)
نیلا:اخیشششش رفتتت چقد باید تظاهر کنم رو مخمههه سریع میخوام کار اون ات و تمام کنم تهیونگم راحت شه یه فکری دارم..
ویو پیش ات
بالاخره تمام شد آماده شدم
ات:تهیونگگگ خوبه
تهیونگ:این دهمین لباسیه که عوض کردی بریم خوبه دیگه
ات:باشه دیگه چقد عجولی
تهیونگ:ساعت یک شددددد
ات:باشه دیگهههه (عکس اسلاید بعد)
ویو ات سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم بعد چند دقه توی ساحل نگه داشت و پیاده شدیم و لب دریا نشستیم...
داشتیم حرف میزدیم که یهو...
..............................................................
بالاخره
بنظرتون چی شددد
بنظرتون نیلا میخواد چیکار کنه
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۲۲۰
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.