چندپارتی درخواستی تهیونگ
چندپارتی درخواستی تهیونگ
p⁶
تهیونگ:نه..ولی بهتر نیس یه فرصتی بهم بدی
ات:مثلا؟
تهیونگ:۲۴ساعت بهم فرصت بده اگه نظرت عوض شد چه بهتر اگرم نه که هیچی
ات:باشه ولی فقد ۲۴ساعت
تهیونگ:باشه(ذوق)
ات:از همین الان شروع شد
تهیونگ:چییی نههه از فردااا من کار دارم
ات:🗿..باشه
(فردا ساعت ۱۰:۱۰)
ات:اخیششش چه خواب راحتی بود خب دیگه برم به کارام برسم
تهیونگ:خبب ۲۴ساعت از همین الان شروع شه؟
ات:پوفففف..باشه
تهیونگ:خب پس حالا بیا تو اتاق بالا
ات:اونجارو باید تمیز کنم
تهیونگ:🗿..نخیر تو بیا بالا
ات:باشه
ویو ات
تا درو باز کرد با یه اتاق خوشگل صورتی با پر عروسک چیزای دیگه روبهرو شدم از خوشگلیش دهنم باز مونده بود خیلی خوب بودن وایییی جررر الان از حال میرم کاش اینا مال من بودن(عکساشو میزارم)
تهیونگ:دهنت چرا دو متر بازه همهی اینا مال توعه
ات:چیییی(داد)
تهیونگ:آرام کر شدم..میگم همش مال توعه از این به بعد اینجا میخوابی کاری هم نمیکنی
ات:الان فک میکنی من قبول میکنم
تهیونگ:الان نه برو تو کمد رو نگا
ات:وااااااایییییی جرررررر پاستیییللل چیپسسس عرررر نارنگیییییییییی(چون من این سه تا رو خیلی دوست دارم)
تهیونگ:حالا چی
ات:اممم نه هنوز فک میکنی خوراکی گولم میزنه نخیر
تهیونگ:باشه فعلا که ۲۴ساعت وقت دارم تو خوش باش من میرم کار دارم
ات:باشه خدافز..خوبه ۲۴ساعت وقت داره بازم میره سرکارش(آروم)
تهیونگ(:نیشخند)
(ساعت ۱۱:۰۰)
تهیونگ:سلااام
ات:سلام
تهیونگ:نگا برات لباس گرفتم
ات:(غش کرد)
تهیونگ:واااا ات خوبیییی
(چند دقه بعد)
تهیونگ:ات خوبییی
ات:اره خوبم
تهیونگ:...
..............................................................................
اینم بعدی
بچه ها یه خبر بعد من تا عید نمیتونم گوشی رو بردارم اگه تونستم میام ولی اگه نشد ببخشید
انفالو نکنین ممنون میشم ♥️
ولی تمام تلاشمو میکنم که حداقل این رمان و تمام کنم
با کلی رمان برمیگردم♥️
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p⁶
تهیونگ:نه..ولی بهتر نیس یه فرصتی بهم بدی
ات:مثلا؟
تهیونگ:۲۴ساعت بهم فرصت بده اگه نظرت عوض شد چه بهتر اگرم نه که هیچی
ات:باشه ولی فقد ۲۴ساعت
تهیونگ:باشه(ذوق)
ات:از همین الان شروع شد
تهیونگ:چییی نههه از فردااا من کار دارم
ات:🗿..باشه
(فردا ساعت ۱۰:۱۰)
ات:اخیششش چه خواب راحتی بود خب دیگه برم به کارام برسم
تهیونگ:خبب ۲۴ساعت از همین الان شروع شه؟
ات:پوفففف..باشه
تهیونگ:خب پس حالا بیا تو اتاق بالا
ات:اونجارو باید تمیز کنم
تهیونگ:🗿..نخیر تو بیا بالا
ات:باشه
ویو ات
تا درو باز کرد با یه اتاق خوشگل صورتی با پر عروسک چیزای دیگه روبهرو شدم از خوشگلیش دهنم باز مونده بود خیلی خوب بودن وایییی جررر الان از حال میرم کاش اینا مال من بودن(عکساشو میزارم)
تهیونگ:دهنت چرا دو متر بازه همهی اینا مال توعه
ات:چیییی(داد)
تهیونگ:آرام کر شدم..میگم همش مال توعه از این به بعد اینجا میخوابی کاری هم نمیکنی
ات:الان فک میکنی من قبول میکنم
تهیونگ:الان نه برو تو کمد رو نگا
ات:وااااااایییییی جرررررر پاستیییللل چیپسسس عرررر نارنگیییییییییی(چون من این سه تا رو خیلی دوست دارم)
تهیونگ:حالا چی
ات:اممم نه هنوز فک میکنی خوراکی گولم میزنه نخیر
تهیونگ:باشه فعلا که ۲۴ساعت وقت دارم تو خوش باش من میرم کار دارم
ات:باشه خدافز..خوبه ۲۴ساعت وقت داره بازم میره سرکارش(آروم)
تهیونگ(:نیشخند)
(ساعت ۱۱:۰۰)
تهیونگ:سلااام
ات:سلام
تهیونگ:نگا برات لباس گرفتم
ات:(غش کرد)
تهیونگ:واااا ات خوبیییی
(چند دقه بعد)
تهیونگ:ات خوبییی
ات:اره خوبم
تهیونگ:...
..............................................................................
اینم بعدی
بچه ها یه خبر بعد من تا عید نمیتونم گوشی رو بردارم اگه تونستم میام ولی اگه نشد ببخشید
انفالو نکنین ممنون میشم ♥️
ولی تمام تلاشمو میکنم که حداقل این رمان و تمام کنم
با کلی رمان برمیگردم♥️
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۳.۶k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.