𝑜𝑛𝑒 𝑠ℎ𝑜𝑡 . 𝑗ℎ𝑜𝑝𝑒 . 𝑝2
𝑜𝑛𝑒 𝑠ℎ𝑜𝑡 . 𝑗ℎ𝑜𝑝𝑒 . 𝑝2
+آخه درست نیست .
_من برای تو حاضرم سال ها منتظر بمونم.
+بله؟
_آخ دختر تو چقد خنگی... چند ساله دارم بهت میگم دوست دارم بعد تو نمی فهمی و داری همش عذابم میدی .
ا.ت حاج و واج به هوسوک خیره شد. خواست چیزی بگه ولی صداش درنمیومد پروانه ها داشتن توی دلش میرقصیدن.
_ملکه قلبم میشی بانو؟
+من...من نمیدونم.
_دوسم نداری شاید؟
+نه...نه این جوری نیست.
نگاه هوسوک روش سنگینی میکرد از اون ور میتونست هوسوکو به خودش به بدهکاره پس حس چند سالشو ابراز کرد.
+دوست دارم...خیلی زیاد.
با اینکه نگاهش به زمین دوخته شده بود ولی متوجه لبخند بزرگ روی صورت هوسوک شد و در کسری از ثانیه تو بغل پسرش فرو رفت.
اون به آرزوش رسیده بود.
اون سنگ ها واقعن سنگ آرزو بودن.
--------------------------
اینم تموم شد (بعد مدتاهااااا)
*نظرتون خیلی برام مهمه!
+آخه درست نیست .
_من برای تو حاضرم سال ها منتظر بمونم.
+بله؟
_آخ دختر تو چقد خنگی... چند ساله دارم بهت میگم دوست دارم بعد تو نمی فهمی و داری همش عذابم میدی .
ا.ت حاج و واج به هوسوک خیره شد. خواست چیزی بگه ولی صداش درنمیومد پروانه ها داشتن توی دلش میرقصیدن.
_ملکه قلبم میشی بانو؟
+من...من نمیدونم.
_دوسم نداری شاید؟
+نه...نه این جوری نیست.
نگاه هوسوک روش سنگینی میکرد از اون ور میتونست هوسوکو به خودش به بدهکاره پس حس چند سالشو ابراز کرد.
+دوست دارم...خیلی زیاد.
با اینکه نگاهش به زمین دوخته شده بود ولی متوجه لبخند بزرگ روی صورت هوسوک شد و در کسری از ثانیه تو بغل پسرش فرو رفت.
اون به آرزوش رسیده بود.
اون سنگ ها واقعن سنگ آرزو بودن.
--------------------------
اینم تموم شد (بعد مدتاهااااا)
*نظرتون خیلی برام مهمه!
۱.۶k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.