هوس خان👑
#هوس_خان👑
#پارت162
کلافه از روی اجبار سری تکون دادم و گفتم
باشه میرم
حالا بگو مهتاب کجاست؟
مادرم به سمت در اتاق رفت و گفت _مهتاب؟
مگه تو خبر نداری صبح علی الطلوع رفت شهر
گفتم راننده برسونتش
میگفت توی شهر کارهای واجبی داره
حوله به دست کنار در حمام خشکم زد چه غلطی کرده بود ؟
رفته شهر؟
کار واجب!
چه کار واجبی داشت که بی خبر از من صبح به این زودی بره؟
دود از سرم بلند می شد به قدری عصبی شده بودم که مادرم بفهمه نزدیکم شد و بازومو و لمس کرد و گفت
_ایرادی نداره پسرم رفته خرید چیزی نشده که
عصبی بهش توپیدم خرید ؟
میمرد به من بگه؟
چرا نگفت با هم بریم؟
چه خبره تو این شهر که انقدر علاقه داره به اونجا
دختر یه ریگی که کفشش داره مادر من حالا از من گفتن
مادرم روی صورتش زد و گفت
_ این حرفا چیه که میزنی پسر جوون چه ریگی به کفشش باشه ؟
دختر به این خوبی خانومی خانواده دار اسم و رسم دار دیگه چی میخوای روی دختر مردم عیب نذار که گناهه
با صدای بلند خندیدم و گفتم
گناه !
گناه زندگی منه بدبخت داشت که به آتیش کشیدی
نه حرفای راست و واقعیتی که دارم بهت میگم
اون و توی اتاق تنها گذاشتم راهی حمام شدم
وقتی برمی گشت حسابی از خجالتش در میآمدم بدون اجازه من رفتن واقعاً عواقب بدی داشت...
🌹🍁
@romankhanzadehh
😻☝️
🍁🍁🍁🍁
#پارت162
کلافه از روی اجبار سری تکون دادم و گفتم
باشه میرم
حالا بگو مهتاب کجاست؟
مادرم به سمت در اتاق رفت و گفت _مهتاب؟
مگه تو خبر نداری صبح علی الطلوع رفت شهر
گفتم راننده برسونتش
میگفت توی شهر کارهای واجبی داره
حوله به دست کنار در حمام خشکم زد چه غلطی کرده بود ؟
رفته شهر؟
کار واجب!
چه کار واجبی داشت که بی خبر از من صبح به این زودی بره؟
دود از سرم بلند می شد به قدری عصبی شده بودم که مادرم بفهمه نزدیکم شد و بازومو و لمس کرد و گفت
_ایرادی نداره پسرم رفته خرید چیزی نشده که
عصبی بهش توپیدم خرید ؟
میمرد به من بگه؟
چرا نگفت با هم بریم؟
چه خبره تو این شهر که انقدر علاقه داره به اونجا
دختر یه ریگی که کفشش داره مادر من حالا از من گفتن
مادرم روی صورتش زد و گفت
_ این حرفا چیه که میزنی پسر جوون چه ریگی به کفشش باشه ؟
دختر به این خوبی خانومی خانواده دار اسم و رسم دار دیگه چی میخوای روی دختر مردم عیب نذار که گناهه
با صدای بلند خندیدم و گفتم
گناه !
گناه زندگی منه بدبخت داشت که به آتیش کشیدی
نه حرفای راست و واقعیتی که دارم بهت میگم
اون و توی اتاق تنها گذاشتم راهی حمام شدم
وقتی برمی گشت حسابی از خجالتش در میآمدم بدون اجازه من رفتن واقعاً عواقب بدی داشت...
🌹🍁
@romankhanzadehh
😻☝️
🍁🍁🍁🍁
۱۰.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.