p²
p²
2022/may/19
5:00am
با صدای زنگ ساعت هوشمند روی پاتختی از خواب بیدار شد کش و قوسی به بدنش داد بالشت که از جنس پر قو بود رو پرت کرد ساعتش رو غیر فعال کرد از رو تخت بلند شد کفش های راحتی و پشمی سیاهش رو پاش کرد همیشه عادت داشت خودش تختش رو مرتب کنه خیلی رو تختش حساس بود؛تختش رو مرتب کرد .وارد حمام شد حدود نیم ساعت بعد از حمام بیرون اومد بند حوله شو رو سفت کرد جلوی آینه رفت و روتین پوستی شو انجام داد به سمت کلوز روم رفت و لباس مورد نظر شو برداشت و به تن کرد عطر تلخ همیشگی شو زد و از اتاق خارج شد و طبقه پایین رفت میز صبحونه آماده بود عمه خدمتکارا دور میز نشسته بودن
+صبح بخیر
لبخند زد و سر میز نسشت و با گفتن نوش جان همه شروع به خوردن صبحونه کردن همون هنگام تلفنش زنگ خورد از سر میز بلند شد و رفت سمت تلفنش رفت و جواب داد کمی بعد اخم غلیظی کرد
+الان میام
رو به یکی از خدمتکارا
+لطفا کیفم رو از تو اتاقم بیار و درو قفل کن همراه با لبخند
خدمتکار بلند شد و رفت طبقه بالا و کمتر از سی ثانیه همراه با کیف دختر برگشت
+ممنون
و سریع از عمارت خارج شد . سوار ماشین bmv مدل x6ش شد و با سرعت به سمت شرکت روند و بعد از ده دقیقه به شرکت رسید
از ماشین پیاده شد و سوئیچ ماشین رو به نگهبان دم در داد و وارد ساختمون و بعد اسانسور شد
آخرین طبقه رو زد و زمانی که در اسانسور باز شد با سرعت تمام به سمت منشیش رفت
+چه اتفاقی افتاده ب چرا نیومده عصبی
منشی:باهاش تماس گرفتم اما جواب نداده عکاس و سر دبیر مجله منتظرن
بعد از کمی مکث
+خودن انجامش میدم عصبی
+به اون مدل عوضی هم زنگ بزن و بگو اخراجه
رفت تو اتاق پرو و زیباترین لباسی رو که طراحی کرده بود رو پوشید و به سمت میز آرایش رفت و خودش گریمش رو انجام داد و.....
دوساعت بعد*
2022/may/19
5:00am
با صدای زنگ ساعت هوشمند روی پاتختی از خواب بیدار شد کش و قوسی به بدنش داد بالشت که از جنس پر قو بود رو پرت کرد ساعتش رو غیر فعال کرد از رو تخت بلند شد کفش های راحتی و پشمی سیاهش رو پاش کرد همیشه عادت داشت خودش تختش رو مرتب کنه خیلی رو تختش حساس بود؛تختش رو مرتب کرد .وارد حمام شد حدود نیم ساعت بعد از حمام بیرون اومد بند حوله شو رو سفت کرد جلوی آینه رفت و روتین پوستی شو انجام داد به سمت کلوز روم رفت و لباس مورد نظر شو برداشت و به تن کرد عطر تلخ همیشگی شو زد و از اتاق خارج شد و طبقه پایین رفت میز صبحونه آماده بود عمه خدمتکارا دور میز نشسته بودن
+صبح بخیر
لبخند زد و سر میز نسشت و با گفتن نوش جان همه شروع به خوردن صبحونه کردن همون هنگام تلفنش زنگ خورد از سر میز بلند شد و رفت سمت تلفنش رفت و جواب داد کمی بعد اخم غلیظی کرد
+الان میام
رو به یکی از خدمتکارا
+لطفا کیفم رو از تو اتاقم بیار و درو قفل کن همراه با لبخند
خدمتکار بلند شد و رفت طبقه بالا و کمتر از سی ثانیه همراه با کیف دختر برگشت
+ممنون
و سریع از عمارت خارج شد . سوار ماشین bmv مدل x6ش شد و با سرعت به سمت شرکت روند و بعد از ده دقیقه به شرکت رسید
از ماشین پیاده شد و سوئیچ ماشین رو به نگهبان دم در داد و وارد ساختمون و بعد اسانسور شد
آخرین طبقه رو زد و زمانی که در اسانسور باز شد با سرعت تمام به سمت منشیش رفت
+چه اتفاقی افتاده ب چرا نیومده عصبی
منشی:باهاش تماس گرفتم اما جواب نداده عکاس و سر دبیر مجله منتظرن
بعد از کمی مکث
+خودن انجامش میدم عصبی
+به اون مدل عوضی هم زنگ بزن و بگو اخراجه
رفت تو اتاق پرو و زیباترین لباسی رو که طراحی کرده بود رو پوشید و به سمت میز آرایش رفت و خودش گریمش رو انجام داد و.....
دوساعت بعد*
۱۰.۸k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.