p⁴
p⁴
tomorrow (فردا)8:00am
دختر با سردرد و بدن درد شدید بیدار شد نگاه به اطرافش کرد و دستی رو صورتش کشید کمی فک کرد ولی یادش نبود چه اتفاقی دیشب افتاد واسش..کوفته بلند شد و رفت به سمت حمام حدود ده دقیقه ای میشد تو وان حموم که با آب و کوکتل(نمک حمام)پر شده بود نشسته بود و هرچی فک میکرد هیچی از شب قبل یادش نبود تنها چیزی که یادش بود:
+تهیونگ؟اروم*
_اوه خانم کیم پوزخند*
_خیلی ناراحت کننده ست که بعد از من به دوستام چسبیدی
دختر اخمی کرد
+میتونستی نری
ته خندید و نگاهی به سر وضع ات کرد و بع بقیه اکیپ نگاه کرد
_راستشو بگین کی بهش همچین لباسی داد خنده*
(منظور از اینکه لباس تن ات مال خودش نیست و یکی بهش داده)
@بسه ته !!
ات بدون اینکه چیزی بگه رفت ته میز نشست و نسبت به ته سعی کرد بی اهمیت باشه
.........
بعد از ده دقیقه از حمام بیرون اومد نم بدنش رو با حوله گرفت و قصد پوشیدن لباس رو داشت رو به اینه واستاد که چشمش به کبودی رو گردنش افتاد متعجب و شکه بود سریع لباسشو پوشید و رفت پایین به سمت یکی از خدمتکارا رفت
ویو ات
سریع پایین رفتم و ماریا رو صدا کردم و بعد از نیم دقیقه اومد پیشم
٪صبح بخیر خانم چیزی شده؟
+دیشب کی اومدم خونه؟
٪نزدیک به ۱ بود به همراه دوستتون لوسی خانم.....آم ولی شما بیهوش بودین و فقط با یک کت مردونه تنتون بود
اشاره به کت که رو مبل بود کرد
رفتم سمت مبل و کت رو برداشتم نگاهی بهش کردم اخم کردم
+یعنی لباس نداشتم؟
٪همینطوره خانم
+برو این کت رو بزار تو لاندری روم و گوشی و کیفم رو از تو اتاقم بیار در رو هم قفل کن
٪چشم خانم رفت*
اتمام ویو ات
tomorrow (فردا)8:00am
دختر با سردرد و بدن درد شدید بیدار شد نگاه به اطرافش کرد و دستی رو صورتش کشید کمی فک کرد ولی یادش نبود چه اتفاقی دیشب افتاد واسش..کوفته بلند شد و رفت به سمت حمام حدود ده دقیقه ای میشد تو وان حموم که با آب و کوکتل(نمک حمام)پر شده بود نشسته بود و هرچی فک میکرد هیچی از شب قبل یادش نبود تنها چیزی که یادش بود:
+تهیونگ؟اروم*
_اوه خانم کیم پوزخند*
_خیلی ناراحت کننده ست که بعد از من به دوستام چسبیدی
دختر اخمی کرد
+میتونستی نری
ته خندید و نگاهی به سر وضع ات کرد و بع بقیه اکیپ نگاه کرد
_راستشو بگین کی بهش همچین لباسی داد خنده*
(منظور از اینکه لباس تن ات مال خودش نیست و یکی بهش داده)
@بسه ته !!
ات بدون اینکه چیزی بگه رفت ته میز نشست و نسبت به ته سعی کرد بی اهمیت باشه
.........
بعد از ده دقیقه از حمام بیرون اومد نم بدنش رو با حوله گرفت و قصد پوشیدن لباس رو داشت رو به اینه واستاد که چشمش به کبودی رو گردنش افتاد متعجب و شکه بود سریع لباسشو پوشید و رفت پایین به سمت یکی از خدمتکارا رفت
ویو ات
سریع پایین رفتم و ماریا رو صدا کردم و بعد از نیم دقیقه اومد پیشم
٪صبح بخیر خانم چیزی شده؟
+دیشب کی اومدم خونه؟
٪نزدیک به ۱ بود به همراه دوستتون لوسی خانم.....آم ولی شما بیهوش بودین و فقط با یک کت مردونه تنتون بود
اشاره به کت که رو مبل بود کرد
رفتم سمت مبل و کت رو برداشتم نگاهی بهش کردم اخم کردم
+یعنی لباس نداشتم؟
٪همینطوره خانم
+برو این کت رو بزار تو لاندری روم و گوشی و کیفم رو از تو اتاقم بیار در رو هم قفل کن
٪چشم خانم رفت*
اتمام ویو ات
۱۰.۹k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.