p³
p³
وارد اتاقش شد سریع نشست رو کاناپه راحتی که اونجا بود و کاملا لم داد با صدای نوتیف گوشیش سمت گوشی حمله ور شد نوتیف گوشیش رو چک کرد
لوسی:امشب ساعت ۸جای همیشگی ولی تو یک ساعت زودتر بیا
تعجب کرد نگاه به تقویم انداخت .قرار شون که یک ماه دیگه ست پس چرا امروز ؟؟
چون کاراش رو انجام داده بود تو کاراش مشکلی ایجاد نمیکرد
بلند شد کیف و گوشیش رو برداشت و از شرکت زد بیرون سوار ماشینش که تو پارکینگ بود شد و به سمت عمارت رفت
۱۰ دقیقه بعد به عمارت رسید وارد عمارت شد و ماشین رو همون جلو تو حیاط پارک کرد وارد عمارت شد نگاهی به خدمتکارا که متعجب بودن کرد خندید ولی چیزی نگفت
سمت اتاقش رفت کلید رو از تو کشو کنسول برداشت در اتاق رو باز کرد و وارد اتاق شد
لباساش را عوض کرد و رو تخت دراز کشید تت خستگی دد کنه و بعد بره حمام
چشاش گرم شد و به خواب رفت تو یک چشم بهم زدن صدای سر خدمتکار رو شنید که میگفت:خانم دوستون لوسی زنگ زدن کارتون دارن
به در زد و وارد اتاق شد
دختر با خواب آلودگی گوشی رو گرفت و جواب داد
+ها چیه خمیازه
@نمیخوای بیای عصبی
+کجا....هنوز زوده
به ساعت نگاهی کرد که هفت و نیم بود سریع از جاش پرید
+ وای...خواب موندم
گوشی رو داد به سرخدمتکار و سرخدمتکار رفت بیرون
دختر سریع به سمت حمام رفت ولی با این استدلال که وقتی برای حمام نداره به سمت کلوز روم رفت و یک لباس مناسب انتخاب کرد و سریع آماده شد به ساعت نگاه کرد بیست دقیقه به هشت بود باید عجله میکرد پس وقتی برای آرایش دقیق نداشت و فقط کمی کرم پودر و یک رژ لب کالباسی و خط چشم گربه ای که هر سه از مارک macبودن رو زد و با سرعت از عمارت خارج شد و سوار ماشینش شد بود به سمت مقصد حرکت کرد
.......
به ساعت نگاه کرد از ماشین پیاده شد و به کافه باری که پاتوق خودش و دوستاش بود خیره شد و سریع داخل شد و به سمت وی ای پی رفت دوستاش رو دید همه رسیده بودن
+سلام نفس نفس
به همه سلام کرد که چشمش خورد به کسی که آرزو داشت هیچوقت نبینش
+تهیونگ؟ اروم
وارد اتاقش شد سریع نشست رو کاناپه راحتی که اونجا بود و کاملا لم داد با صدای نوتیف گوشیش سمت گوشی حمله ور شد نوتیف گوشیش رو چک کرد
لوسی:امشب ساعت ۸جای همیشگی ولی تو یک ساعت زودتر بیا
تعجب کرد نگاه به تقویم انداخت .قرار شون که یک ماه دیگه ست پس چرا امروز ؟؟
چون کاراش رو انجام داده بود تو کاراش مشکلی ایجاد نمیکرد
بلند شد کیف و گوشیش رو برداشت و از شرکت زد بیرون سوار ماشینش که تو پارکینگ بود شد و به سمت عمارت رفت
۱۰ دقیقه بعد به عمارت رسید وارد عمارت شد و ماشین رو همون جلو تو حیاط پارک کرد وارد عمارت شد نگاهی به خدمتکارا که متعجب بودن کرد خندید ولی چیزی نگفت
سمت اتاقش رفت کلید رو از تو کشو کنسول برداشت در اتاق رو باز کرد و وارد اتاق شد
لباساش را عوض کرد و رو تخت دراز کشید تت خستگی دد کنه و بعد بره حمام
چشاش گرم شد و به خواب رفت تو یک چشم بهم زدن صدای سر خدمتکار رو شنید که میگفت:خانم دوستون لوسی زنگ زدن کارتون دارن
به در زد و وارد اتاق شد
دختر با خواب آلودگی گوشی رو گرفت و جواب داد
+ها چیه خمیازه
@نمیخوای بیای عصبی
+کجا....هنوز زوده
به ساعت نگاهی کرد که هفت و نیم بود سریع از جاش پرید
+ وای...خواب موندم
گوشی رو داد به سرخدمتکار و سرخدمتکار رفت بیرون
دختر سریع به سمت حمام رفت ولی با این استدلال که وقتی برای حمام نداره به سمت کلوز روم رفت و یک لباس مناسب انتخاب کرد و سریع آماده شد به ساعت نگاه کرد بیست دقیقه به هشت بود باید عجله میکرد پس وقتی برای آرایش دقیق نداشت و فقط کمی کرم پودر و یک رژ لب کالباسی و خط چشم گربه ای که هر سه از مارک macبودن رو زد و با سرعت از عمارت خارج شد و سوار ماشینش شد بود به سمت مقصد حرکت کرد
.......
به ساعت نگاه کرد از ماشین پیاده شد و به کافه باری که پاتوق خودش و دوستاش بود خیره شد و سریع داخل شد و به سمت وی ای پی رفت دوستاش رو دید همه رسیده بودن
+سلام نفس نفس
به همه سلام کرد که چشمش خورد به کسی که آرزو داشت هیچوقت نبینش
+تهیونگ؟ اروم
۱۳.۰k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.