حصار تنهایی من پارت ۹
#حصار_تنهایی_من #پارت_۹
یکی نبود به این بگه الان وقت شوخی کردنه؟! سریع برگشتم تو آشپزخونه، یه بطری دیگه برداشتم. بخاطر اینکه مطمئن بشم آبه اول
بوش کردم. با دو رفتم به حموم، آبو روسرش می ریختم گفت:
- برای چی آب رو سرم می ریزی؟
- نمی دونم؛ فکر کنم این جوری زود تر خونش بند میاد
دیدم شونه هاش تکون میخوره. نشستم کنارش و با ترس گفتم: نوید درد داری؟
سرشو که بالا آورد، دیدم داره می خنده. با اعصبانیت گفتم: واقعا که!... ترسیدم...بگیر کمی آب به صورتت بزن.
آبو که به صورتش زد، با خنده گفت: وقتی چیزی نمیدونی چرا الکی تجویز میکنی؟! این جور موقع ها مامانم یخ می ذاره رو بینیم... تو چرا انقدر هلی؟ خوبه خون دماغ شدم؛ تیر نخوردم... یه خانم دکتر همیشه باید جلوی مریضاش خونسرد باشه!
بلند شد که بره. اداشو درآوردم:
- یه خانم دکتر همیشه باید جلوی مریضش خونسرد باشه!
با حرص گفتم : خوب ترسیدم... اگه خودت جای من بودی چیکار می کردی؟ ها؟
از حموم رفت بیرون و در اتاقشو باز کرد و با خونسردی گفت: هیچی؛ نگات می کردم تا خون دماغت بند بیاد!
داد زدم: همین؟!
سرشو برگردوند و با لبخند گفت:کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد!
رفت تو درو بست. منو بگو نگران کی شدم! رفتم به آشپزخونه. با عصبانیت بطری رو پر از آب کردم و گذاشتم تو یخچال باید کمی عرق براش درست کنم..توی یخچال و همه کابینتا گشتم اما اثری از عرق نبود. انگار تنها عرقشون همونی بود که من روی سر نوید ریختم. در کابینت پایینو بستم که صدای نوید اومد:
- با اجازه کی داری تو کابینت خونه مردم می گردی؟
لباساشو عوض کرده بود. لامصب تیپ دختر کش هم میزنه! میگم چرا دخترای محله براش غش و ضعف میرن؟ نگو بخاطر خوش تیپیشه!
تا بلند شدم سرم به در کابینت بالا خورد:آخــخ!
اومد جلو با خنده کابینتو بست، گفت:حواست کجاست؟
دستمو گذاشته بودم روی سرم و گفتم: بهتری؟
لب با خند به سرم اشاره کرد و گفت: مثل اینکه من باید از تو بپرسم!
- من خوبم تو چی؟
با لبخند گفت: البته... مگه میشه با وجود کمکهای اولیه شما حال من بد باشه؟
با اخم گفتم: این جای تشکرته؟ مسخرم می کنی؟!
یه تعظیم کوچلویی کرد و گفت: از اینکه بنده رو مورد توجه و عنایت خودتون قرار دادید سپاسگزارم!
کیفمو از روی میزنهار خوری برداشتم و گفتم: میرم خونه و برمی گردم. باز نیام ببینم یه بلای دیگه سرت خودت آوردیا؟!
-شما بلا سرخودت نیار، من با خودم کاری ندارم.
یکی نبود به این بگه الان وقت شوخی کردنه؟! سریع برگشتم تو آشپزخونه، یه بطری دیگه برداشتم. بخاطر اینکه مطمئن بشم آبه اول
بوش کردم. با دو رفتم به حموم، آبو روسرش می ریختم گفت:
- برای چی آب رو سرم می ریزی؟
- نمی دونم؛ فکر کنم این جوری زود تر خونش بند میاد
دیدم شونه هاش تکون میخوره. نشستم کنارش و با ترس گفتم: نوید درد داری؟
سرشو که بالا آورد، دیدم داره می خنده. با اعصبانیت گفتم: واقعا که!... ترسیدم...بگیر کمی آب به صورتت بزن.
آبو که به صورتش زد، با خنده گفت: وقتی چیزی نمیدونی چرا الکی تجویز میکنی؟! این جور موقع ها مامانم یخ می ذاره رو بینیم... تو چرا انقدر هلی؟ خوبه خون دماغ شدم؛ تیر نخوردم... یه خانم دکتر همیشه باید جلوی مریضاش خونسرد باشه!
بلند شد که بره. اداشو درآوردم:
- یه خانم دکتر همیشه باید جلوی مریضش خونسرد باشه!
با حرص گفتم : خوب ترسیدم... اگه خودت جای من بودی چیکار می کردی؟ ها؟
از حموم رفت بیرون و در اتاقشو باز کرد و با خونسردی گفت: هیچی؛ نگات می کردم تا خون دماغت بند بیاد!
داد زدم: همین؟!
سرشو برگردوند و با لبخند گفت:کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد!
رفت تو درو بست. منو بگو نگران کی شدم! رفتم به آشپزخونه. با عصبانیت بطری رو پر از آب کردم و گذاشتم تو یخچال باید کمی عرق براش درست کنم..توی یخچال و همه کابینتا گشتم اما اثری از عرق نبود. انگار تنها عرقشون همونی بود که من روی سر نوید ریختم. در کابینت پایینو بستم که صدای نوید اومد:
- با اجازه کی داری تو کابینت خونه مردم می گردی؟
لباساشو عوض کرده بود. لامصب تیپ دختر کش هم میزنه! میگم چرا دخترای محله براش غش و ضعف میرن؟ نگو بخاطر خوش تیپیشه!
تا بلند شدم سرم به در کابینت بالا خورد:آخــخ!
اومد جلو با خنده کابینتو بست، گفت:حواست کجاست؟
دستمو گذاشته بودم روی سرم و گفتم: بهتری؟
لب با خند به سرم اشاره کرد و گفت: مثل اینکه من باید از تو بپرسم!
- من خوبم تو چی؟
با لبخند گفت: البته... مگه میشه با وجود کمکهای اولیه شما حال من بد باشه؟
با اخم گفتم: این جای تشکرته؟ مسخرم می کنی؟!
یه تعظیم کوچلویی کرد و گفت: از اینکه بنده رو مورد توجه و عنایت خودتون قرار دادید سپاسگزارم!
کیفمو از روی میزنهار خوری برداشتم و گفتم: میرم خونه و برمی گردم. باز نیام ببینم یه بلای دیگه سرت خودت آوردیا؟!
-شما بلا سرخودت نیار، من با خودم کاری ندارم.
۳.۷k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.