Part ⁷⁶
Part ⁷⁶
آسیه: دوروک توت فرنگی میخوام
دوروک: باشه عشقم باشه
اولجان:برا منم بگیر
تولگا: پسر خجالت بکش تو مگه دختری
اولجان: تولگا جون چه ربطی داره مگه پسرا نمیتونن توت فرنگی بخورن
دوروک:نه
آسیه: عشقم اذیتش نکن برای اونم بگیر
دوروک:باشه عشقم
اولجان:دمت گرم دختر عمو
آسیه رو محکم بغل میکنه و میبوسه
آسیه:واااییی اولجان یواش له شدم
عمر: پسر ول کن دیگه
اولجان:😒 الان اگه دوروک بود ناراحت نمیشدی
آسیه: اولجان پشیمونم نکن از اینکه گفتم برات بگیره
اولجان:که اینطور دختر عمو منت میزاری ؟
آسیه: اوفففف اولجان ، اره منت میزارم
اولجان:😂 منتم گذاشتی فدا سرت من دلم دریاست
ایبیکه:هاریکا جون مواظب شوهرت باش دیدی که گفت دلش دریاست
هاریکا: که دلت دریاست هااا؟
اولجان:نه واندرفولم از اون نظر نه
هاریکا با عصبانیت:پس از کدوم نظر ؟
اولجان: آقا اصن غلط کردم دل من تنگم نیست چه برسه به دریا
هاریکا:گمشو برو بیرون اولجان
(زوج ها با ون احمد اومدن خرید به جز ماشین احمد ماشینی نیاوردن برای خرید )
اولجان: عشقم من چطوری برم بیرون تنها ماش
هاریکا: اولجانننن گمشو بیرون (داد میزنه)
اولجان:آروم باش عش
هاریکا کفششو در میاره و میزنه توی سر اولجان
عاکف:😳
اولجان: اخخخخ
ایبیکه:🤣
اولجان: مرض ، معلوم نیست خواهره یا دشمن خونی
آسیه:😂
اولجان: دختر عمو تو هم ؟
هاریکا: اولجانننن گمشو از جلو چشمم نبینمت
سوزان: دخترم آروم باش
اولجان میره بیرون
دوروک میاد
دوروک: پس کو اولجان ؟
کان:هاریکا درش کرد
دوروک:چی؟ خب چرا نرفتید دنبالش ؟
همه به هاریکا نگاه میکنن ، دوروک میخواست بره که
هاریکا:وای به حالت دوروک اگه بری دنبالش تو هم بیرون میکنم
دوروک:هاریکا پسره گناه داره
هاریکا: دوروک کاری نکن اون یکی کفشمم بزنم توی سر تو
دوروک آب دهنشو قورت میده و با ترس میره میشینه سر جاش
آسیه: دوروک توت فرنگی میخوام
دوروک: باشه عشقم باشه
اولجان:برا منم بگیر
تولگا: پسر خجالت بکش تو مگه دختری
اولجان: تولگا جون چه ربطی داره مگه پسرا نمیتونن توت فرنگی بخورن
دوروک:نه
آسیه: عشقم اذیتش نکن برای اونم بگیر
دوروک:باشه عشقم
اولجان:دمت گرم دختر عمو
آسیه رو محکم بغل میکنه و میبوسه
آسیه:واااییی اولجان یواش له شدم
عمر: پسر ول کن دیگه
اولجان:😒 الان اگه دوروک بود ناراحت نمیشدی
آسیه: اولجان پشیمونم نکن از اینکه گفتم برات بگیره
اولجان:که اینطور دختر عمو منت میزاری ؟
آسیه: اوفففف اولجان ، اره منت میزارم
اولجان:😂 منتم گذاشتی فدا سرت من دلم دریاست
ایبیکه:هاریکا جون مواظب شوهرت باش دیدی که گفت دلش دریاست
هاریکا: که دلت دریاست هااا؟
اولجان:نه واندرفولم از اون نظر نه
هاریکا با عصبانیت:پس از کدوم نظر ؟
اولجان: آقا اصن غلط کردم دل من تنگم نیست چه برسه به دریا
هاریکا:گمشو برو بیرون اولجان
(زوج ها با ون احمد اومدن خرید به جز ماشین احمد ماشینی نیاوردن برای خرید )
اولجان: عشقم من چطوری برم بیرون تنها ماش
هاریکا: اولجانننن گمشو بیرون (داد میزنه)
اولجان:آروم باش عش
هاریکا کفششو در میاره و میزنه توی سر اولجان
عاکف:😳
اولجان: اخخخخ
ایبیکه:🤣
اولجان: مرض ، معلوم نیست خواهره یا دشمن خونی
آسیه:😂
اولجان: دختر عمو تو هم ؟
هاریکا: اولجانننن گمشو از جلو چشمم نبینمت
سوزان: دخترم آروم باش
اولجان میره بیرون
دوروک میاد
دوروک: پس کو اولجان ؟
کان:هاریکا درش کرد
دوروک:چی؟ خب چرا نرفتید دنبالش ؟
همه به هاریکا نگاه میکنن ، دوروک میخواست بره که
هاریکا:وای به حالت دوروک اگه بری دنبالش تو هم بیرون میکنم
دوروک:هاریکا پسره گناه داره
هاریکا: دوروک کاری نکن اون یکی کفشمم بزنم توی سر تو
دوروک آب دهنشو قورت میده و با ترس میره میشینه سر جاش
۴.۰k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.