Part108
Part108
-دیوونه تو از منو لیسو که دوزار از اهنگ و موسیقی حالیمون نبود خواننده ساختی… تو از ایرااااان خودتو به استیج رسوندی پشت همون میکروفنی که خودتو براش میکشتی… تو دل جئون جونگ کوک رو به لرزه دراوردی کاری که تا الان دختری نتونسته بود انجام بده… بعد حالا فکر میکنی ایرادی داریییی???
+دارم دیوونه میشم عوووف… اها راستی فردا کوک میاد دنبالم تا بریم خونه ببینیم
~واااات?? خونه?? چرا اونوقتتت??
-دختر امکان نداره بزاریم بدون ازدواج برین زیر یه سقفا خاله کله منو لیسو رو همزمان از جا درمیاره و بعدشم درجا تو و کوک رو عقد میکنه که مبادا بچتون ساقدوش عروسیتون شه
زدن زیر خنده
+پس خبر ندارین (ریز خندیدم )
~امکاااان نداره… تو که به من گفتی کاری نکردین
+نکرده بودیییم (بلند تر خندیدم )
-خدایا خداوندا یعنی این وسط فقط من از قافله عقب موندم ??من بدبختو بگو این همه به جیمین بی محلی کردم اونوقت شما دوتا…. (دستشو گذاست رو سرش )
-نهههههه…. اگه… .اگه نه نه نه نههههه
+خل شدی اونجو??
~چته??
-نههه… قرار بود تایم بزاریم… قرار بود تاریخ تولد بچه هامون نزدیک به هم باشهههه عوووووووف… شماها جر زدیییین
من و لیسو از خنده به تخت مشت میزدیم
+دیوووانه
~..اخخ.. وای.. واقعا زده به سرت نترس ..نه من حاملم نه ا/ت
هر سه زدیم زیر خنده که در اتاق باز شد
رز : به به سه تایی خلوت کردین میخندین یه وقت نگین ماهم بیایماااا
~وای رز… اخخخ.. دلممممم بیا بیاین براتون تعریف کنم ا/ت خانممون چه کرده (قهقههه میزد )
+لیسو خفه نشیییییی… نفس بکش ..دم.. بازدم.. دم… بازدمم
~اخخخ.. اونجوووو…کل ماهیچه های صورتم منقبض شده از بس خندیدممم
-بخدا اگه یبار دیگه بدون اطلاع من از این کارا کنین من میدونمو شمااا هاا.. فقط بگین کی من درجا میپرم تو بغل اولین پسری که دیدم
#loveme
-دیوونه تو از منو لیسو که دوزار از اهنگ و موسیقی حالیمون نبود خواننده ساختی… تو از ایرااااان خودتو به استیج رسوندی پشت همون میکروفنی که خودتو براش میکشتی… تو دل جئون جونگ کوک رو به لرزه دراوردی کاری که تا الان دختری نتونسته بود انجام بده… بعد حالا فکر میکنی ایرادی داریییی???
+دارم دیوونه میشم عوووف… اها راستی فردا کوک میاد دنبالم تا بریم خونه ببینیم
~واااات?? خونه?? چرا اونوقتتت??
-دختر امکان نداره بزاریم بدون ازدواج برین زیر یه سقفا خاله کله منو لیسو رو همزمان از جا درمیاره و بعدشم درجا تو و کوک رو عقد میکنه که مبادا بچتون ساقدوش عروسیتون شه
زدن زیر خنده
+پس خبر ندارین (ریز خندیدم )
~امکاااان نداره… تو که به من گفتی کاری نکردین
+نکرده بودیییم (بلند تر خندیدم )
-خدایا خداوندا یعنی این وسط فقط من از قافله عقب موندم ??من بدبختو بگو این همه به جیمین بی محلی کردم اونوقت شما دوتا…. (دستشو گذاست رو سرش )
-نهههههه…. اگه… .اگه نه نه نه نههههه
+خل شدی اونجو??
~چته??
-نههه… قرار بود تایم بزاریم… قرار بود تاریخ تولد بچه هامون نزدیک به هم باشهههه عوووووووف… شماها جر زدیییین
من و لیسو از خنده به تخت مشت میزدیم
+دیوووانه
~..اخخ.. وای.. واقعا زده به سرت نترس ..نه من حاملم نه ا/ت
هر سه زدیم زیر خنده که در اتاق باز شد
رز : به به سه تایی خلوت کردین میخندین یه وقت نگین ماهم بیایماااا
~وای رز… اخخخ.. دلممممم بیا بیاین براتون تعریف کنم ا/ت خانممون چه کرده (قهقههه میزد )
+لیسو خفه نشیییییی… نفس بکش ..دم.. بازدم.. دم… بازدمم
~اخخخ.. اونجوووو…کل ماهیچه های صورتم منقبض شده از بس خندیدممم
-بخدا اگه یبار دیگه بدون اطلاع من از این کارا کنین من میدونمو شمااا هاا.. فقط بگین کی من درجا میپرم تو بغل اولین پسری که دیدم
#loveme
۸.۴k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.