🖤عشق مافیایی من پارت پنجم🖤
🖤عشق مافیایی من پارت پنجم🖤
(ویو ات)
که یهو در باز شد یه پسره اومد تو اون همونی بود که تو بار باهاش آشنا شدم
ات : چرا منو گرفتی . ولم کن
جین : چون تو مال منی
ات : من مال هیچکسی نیستم
جین : هر جوری می خوای فکر کن اما فکر فرار به سرت نزنه چون به آب خوردنی پیدات می کنم
بعد رفت بیرون
پسره چغندر
نشستم پشت در انقدر گریه کردم که خوابم برد
《 پرش زمانی فردا صبح》 ( ویو جین)
به نظر دختر لجبازی میاد ولی خیلی کیوته . چه بخواد چه نخواد مال منه
جین : آجوما
آجوما : بله
جین : برای ات صبحانه ببر
آجوما : چشم
(ویو ات)
با صدای یه خانمی بیدار شدم
آجوما : دخترم
ات : جانم . شما ؟
آجوما :من آجوما هستم (برای آجوما اسمی ندارم شرمنده😁)
آجوما : دخترم بیا صبحانتو بخور
ات : ممنون از زحمتتون اما من نمی خورم
آجوما : دخترم من صلاحتو می خوام چون می دونم ارباب چه بلایی سرت میاره
ات : ارباب شما مثلا می خواد چیکار کنه ؟
آجوما : من اخطارمو دادم دیگه خود دانی
ات : اسم اربابتون چیه
آجوما : اسمش کیم سوکجینه اما هیچ وقت نباید با اسم صداش کنی
ات : چی کارس ؟
آجوما : نمی تونم بگم
رفت و درو قفل کرد
منم همونجوری رو تخت دراز کشیدم و بی سروصدا اشک می ریختم
like♡
#وانشات
#فیکشن
#جین
#hannah
(ویو ات)
که یهو در باز شد یه پسره اومد تو اون همونی بود که تو بار باهاش آشنا شدم
ات : چرا منو گرفتی . ولم کن
جین : چون تو مال منی
ات : من مال هیچکسی نیستم
جین : هر جوری می خوای فکر کن اما فکر فرار به سرت نزنه چون به آب خوردنی پیدات می کنم
بعد رفت بیرون
پسره چغندر
نشستم پشت در انقدر گریه کردم که خوابم برد
《 پرش زمانی فردا صبح》 ( ویو جین)
به نظر دختر لجبازی میاد ولی خیلی کیوته . چه بخواد چه نخواد مال منه
جین : آجوما
آجوما : بله
جین : برای ات صبحانه ببر
آجوما : چشم
(ویو ات)
با صدای یه خانمی بیدار شدم
آجوما : دخترم
ات : جانم . شما ؟
آجوما :من آجوما هستم (برای آجوما اسمی ندارم شرمنده😁)
آجوما : دخترم بیا صبحانتو بخور
ات : ممنون از زحمتتون اما من نمی خورم
آجوما : دخترم من صلاحتو می خوام چون می دونم ارباب چه بلایی سرت میاره
ات : ارباب شما مثلا می خواد چیکار کنه ؟
آجوما : من اخطارمو دادم دیگه خود دانی
ات : اسم اربابتون چیه
آجوما : اسمش کیم سوکجینه اما هیچ وقت نباید با اسم صداش کنی
ات : چی کارس ؟
آجوما : نمی تونم بگم
رفت و درو قفل کرد
منم همونجوری رو تخت دراز کشیدم و بی سروصدا اشک می ریختم
like♡
#وانشات
#فیکشن
#جین
#hannah
۱۴.۰k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.