عشق مافیایی من پارت شیشم

🖤عشق مافیایی من پارت شیشم🖤
(ویو جین)
داشتم کارامو انجام میدادم که آجوما اومد
آجوما : ات میگه نمی خوره
جین : خودم میرم بش سر میزنم
《پرش زمانی》 (ویو جین)
کارام تموم شد . تو اتاق ات دوبین نصب کرده بودم
چک کردم دیدم صبحانه دست نخورده رو میز بود
ساعت سه بود
یکی از خدمتکارا : ارباب نهار آمادس
جین : باشه برو
به ات نگا کردم دیدم دراز کشیده رو تخت پتو رو کشیده رو خودش داره آبقوره میگیره
رفتم تو اتاقش
جین : الان وقت نهاره بعدا تو هنوز صبحانتو نخوری (عصبی باصدای بلند)
ات : سکوتت...هق
جین : راه بیوفت برو پایین نهار بخور (سعی کنترل خشم😂)
ات : از ترسش رفتم پایین
(ویو جین)
خیلی لجبازه پشت سرش داشتم از پله ها میرفتم پایین که یهو ...
#hannah
#جین
#وانشات
#فیکشن
دیدگاه ها (۴)

🖤عشق مافیایی من پارت هفتم🖤(ویو جین)که یهو یکی از خدمتکارا پ...

🖤عشق مافیایی من پارت هشتم🖤که یهو در باز شد و پسر چقندره با ل...

🖤عشق مافیایی من پارت پنجم🖤(ویو ات)که یهو در باز شد یه پسره ا...

🖤عشق مافیایی من پارت چهارم🖤(ویو جین) امروز که ات رو دیدم خیل...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

#آرزویی_رویایی 🦋🎂پارت 7ساعت 7:هیجو:دیگه بریم ددییه جون:اوکی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط