🖤عشق مافیایی من پارت هفتم🖤
🖤عشق مافیایی من پارت هفتم🖤
(ویو جین)
که یهو یکی از خدمتکارا پاشو گذاشت جلوی پای ات و ات از شیش تا پله افتاد پایین
جین : ات
خدمتکاره عنتر : اوا چیشد
جین : زنیکه از جلو چشام گمشو ادام
ادام : بله قربان
جین : بندازش زیر زمین و دکترو خبر کن
ادام : چشم
《پرش زمانی وقتی دکتر اومد》 (ویو جین)
دکتر : سلام . چه اتفاقی افتاده براشون ؟
جین : از شیش تا پله افتاده
دکتر : میتونم بپرسم چطوری ؟
جین : یکی از خدمتکارا پاشو گذاشت جلوی پاش
دکتر : هر دو پا ضربه بدی دیدن اما نشکستن پاها رو گچ میگیرم . اما نباید تا یک ماه راه برن
جین : هوم
دکتر : آقای جین
جین : بله
دکتر : ایشون چند روز هست غدا نخوردن . بخاطر همین آهن بدنشون اومده پایین . براشون مسکن و قرص آهن می نویسم حتما تهیه کنید
《پرش زمانی بعد از گچ گرفتن》 (ویو ات)
با درد شدید مچ پاهام بیدار شدم
که یهو ....
#hannah
#جین
#وانشات
#فیکشن
(ویو جین)
که یهو یکی از خدمتکارا پاشو گذاشت جلوی پای ات و ات از شیش تا پله افتاد پایین
جین : ات
خدمتکاره عنتر : اوا چیشد
جین : زنیکه از جلو چشام گمشو ادام
ادام : بله قربان
جین : بندازش زیر زمین و دکترو خبر کن
ادام : چشم
《پرش زمانی وقتی دکتر اومد》 (ویو جین)
دکتر : سلام . چه اتفاقی افتاده براشون ؟
جین : از شیش تا پله افتاده
دکتر : میتونم بپرسم چطوری ؟
جین : یکی از خدمتکارا پاشو گذاشت جلوی پاش
دکتر : هر دو پا ضربه بدی دیدن اما نشکستن پاها رو گچ میگیرم . اما نباید تا یک ماه راه برن
جین : هوم
دکتر : آقای جین
جین : بله
دکتر : ایشون چند روز هست غدا نخوردن . بخاطر همین آهن بدنشون اومده پایین . براشون مسکن و قرص آهن می نویسم حتما تهیه کنید
《پرش زمانی بعد از گچ گرفتن》 (ویو ات)
با درد شدید مچ پاهام بیدار شدم
که یهو ....
#hannah
#جین
#وانشات
#فیکشن
۹.۷k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.