عشق گم شده
عشق گم شده
پارت:۴
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ساعت۵_کافه ساکورا) "ویو اینوپی"
اینوپی:زود بگو میخوای درباره چی حرف بزنی باید برگردم قنادی
کوکو:ازدواج کردی؟!
با این حرف کوکو شکه شدم
اینوپی:چی گفتی؟
کوکو:میگم ازدواج کردی؟
باید چی بهش بگم؟اگه بگم نه شک میکنه و احتمال داره با اومی آزمایش DNA بده اون زمان میفهمه که اومی دخترشه
اینوپی:آ.آره ازدواج کردم
کوکو:پس چرا انگشتر نزدی؟
اینوپی:خودت هم خوب میدونی من نمیتونم انگشتر بزنم اذیتم میکنه
کوکو:میخوام باهاش آشنا بشم!
اینوپی:جانم؟
کوکو:همین که شنیدی اون زمان از زندگیت میرم برای همیشه!
یکم فکر کردم
اینوپی:باشه
کوکو:پس دوشنبه ساعت ۹ تو رستورانی که آدرسش رو برات میفرستم باهم آشنا میشیم
اینوپی:باشه،اگه تموم شد من برم
کوکو لبخند زد
کوکو:بای بای
(ساعت ۱۰شب_خونه)
اگه کوکو رو یکم میشناسم یه نقشه داره ولی از اون مهمتر الان من همسر رو از کجا پیدا کنممممم؟؟!!
پارت:۴
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ساعت۵_کافه ساکورا) "ویو اینوپی"
اینوپی:زود بگو میخوای درباره چی حرف بزنی باید برگردم قنادی
کوکو:ازدواج کردی؟!
با این حرف کوکو شکه شدم
اینوپی:چی گفتی؟
کوکو:میگم ازدواج کردی؟
باید چی بهش بگم؟اگه بگم نه شک میکنه و احتمال داره با اومی آزمایش DNA بده اون زمان میفهمه که اومی دخترشه
اینوپی:آ.آره ازدواج کردم
کوکو:پس چرا انگشتر نزدی؟
اینوپی:خودت هم خوب میدونی من نمیتونم انگشتر بزنم اذیتم میکنه
کوکو:میخوام باهاش آشنا بشم!
اینوپی:جانم؟
کوکو:همین که شنیدی اون زمان از زندگیت میرم برای همیشه!
یکم فکر کردم
اینوپی:باشه
کوکو:پس دوشنبه ساعت ۹ تو رستورانی که آدرسش رو برات میفرستم باهم آشنا میشیم
اینوپی:باشه،اگه تموم شد من برم
کوکو لبخند زد
کوکو:بای بای
(ساعت ۱۰شب_خونه)
اگه کوکو رو یکم میشناسم یه نقشه داره ولی از اون مهمتر الان من همسر رو از کجا پیدا کنممممم؟؟!!
- ۶.۶k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط