تصور کن تیهونگ مافیا
پارت ۶
ویو ا.ت
مهمونا آمدن تیهونگ گفت : چیزی بیارید بخوریم
منم تا کمر خم شدم و رفتم سینی که اجوما درست کرده بود رو آوردم
من از توی آشپزخانه داشتم حرفهای تیهونگ و دوستاش گوش می دادم که یکیشون گفت فردا مهمونی مافیا های سراسر کشور و همه با دوست دختر یا همسراشون میان تو با کی میای و تیهونگ گفت : من با ا.ت میام من همون جا بود که آب سرد رو ریختم روم
بعد از ۵ ساعت بالا خره مهمونا رفتن تیهونگ من رو صدا زد : ا.ت فردا تو قراره با من به مهمونی بیای
ا.ت: اما آخه من دوست ندارم تو منو دزدیدی ازم داری کار میکشی عوضی (عوضی عمته ) انتظار داری باهات بیام
تیهونگ : من ازت نظر نخواستم حالا گمشو تو اتاقت
ا.ت ویو
رفتم تو اتاقم و با سختی خوابیدم
صبح روز بعد
پاشدم دیدم یه لباس خیلی قشنگ مجلس روی میز اتاقه تو همون لحظه بود که تیهونگ آمد تو اتاق گفت : این لباس مهمونی شب مهمونی ساعت چهار برگذار می شه تا اون موقع کار هاتو بکن
توی پست بعد لباس ا.ت و تیهونگ هم هست
ویو ا.ت
مهمونا آمدن تیهونگ گفت : چیزی بیارید بخوریم
منم تا کمر خم شدم و رفتم سینی که اجوما درست کرده بود رو آوردم
من از توی آشپزخانه داشتم حرفهای تیهونگ و دوستاش گوش می دادم که یکیشون گفت فردا مهمونی مافیا های سراسر کشور و همه با دوست دختر یا همسراشون میان تو با کی میای و تیهونگ گفت : من با ا.ت میام من همون جا بود که آب سرد رو ریختم روم
بعد از ۵ ساعت بالا خره مهمونا رفتن تیهونگ من رو صدا زد : ا.ت فردا تو قراره با من به مهمونی بیای
ا.ت: اما آخه من دوست ندارم تو منو دزدیدی ازم داری کار میکشی عوضی (عوضی عمته ) انتظار داری باهات بیام
تیهونگ : من ازت نظر نخواستم حالا گمشو تو اتاقت
ا.ت ویو
رفتم تو اتاقم و با سختی خوابیدم
صبح روز بعد
پاشدم دیدم یه لباس خیلی قشنگ مجلس روی میز اتاقه تو همون لحظه بود که تیهونگ آمد تو اتاق گفت : این لباس مهمونی شب مهمونی ساعت چهار برگذار می شه تا اون موقع کار هاتو بکن
توی پست بعد لباس ا.ت و تیهونگ هم هست
۲.۱k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.