نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
دیدگاه ها (۱)

من تــو را می بینمای رنگین کمان خواهشای الفبای آرامشو ای آغو...

در خیالم جاریستخاطراتت هر شبو به خود میگویمبه چه امید گذر خو...

دیگر نفسی برایم نمانده است جانا!با پای پیاده، دوان دوان؛افتا...

سلامو باز هم منهمان مزاحم همیشگی شب هایتراستش را بخواهی دیگر...

‍ بیا به خلوت خیالمو در باغ خشکیده ی احساسم بوسه امید بکار م...

موسیقی

🌱🍒دلم دلتنگ باران است و باران هم نمی باردگمانم هیچ کس اینجا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط