این چه عشقیه پارت 19
این چه عشقیه پارت 19
ویو هانا
نمی تونستم زیپ لباسمو ببندم که یهو جیمین وارد اتاق شد سریع لباسو با دستم گرفتم که نیوفته
ـ جیمیناااا کی اومدی؟
جیمین ـ ......
ـ چیه زشت شدم؟
جیمین ـ نه اتفاقا بهت میاد
ـ میشه کمکم کنی؟ نمی تونم زیپشو ببندم
جیمین ـ البته
رفتیم پیشش و زیپ لباسو کمکم بست رومو کردم سمتش دستشو دور کمرم حلقه کرد
جیمین ـ پرنسسم چقد خوشگل شده
ـ پرنس منم جذاب شده
جیمین ـ اماده ای بریم؟
ـ اره فقط اون یکی لباس چیکار کنم؟
جیمین ـ *لباسو با روکشش بر میداره *به راننده میگم اوکیش کنه
ـ باشه پس بریم
گوشیم با کیلید خونه برداشتم در خونه رو قفل کردم کیلید رو گذاشتم زیر گلدون و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
از اونجای که جیمین وعضش توپ بود یه ون مشکی جلومون بود اونم پر از بادیگارد بلخره رسیدیم ماشین وایساد تا در باز شد عکس گرفتنا با جیغ زدنا شروع شد جیمین اول پیاده شدو بعد دستشو سمتم دراز کرد دستشو گرفتم و دستمو دور بازوش حلقه کرد
جیمین ـ بریم
همه ی نگاها روی ما بود هزارن خبرنگار اونجا بود و هزارن فن
رفتیم داخل یه بادیگار که انگار داشت میزا رو کنترل میکرد مارو برد سمت یه میز که الویا و جنی با بنگ چان و تهیونگ نشسته بودن رفتیم پیششون نشستیم
منو جیمین ـ سلام به همه ما اومدیم
بعد از احوال پرسی اینا حدود یه ساعت گذشت تا بقیه خواننده ها هم رسیدن و بعد مجری اومد
دیدم که بابام مجریه مراسمه خیلی خوشحال شدم
ـ بنگ چان بابا مجریه مراسمه
بنگ چان ـ اره
مجریه زن ـ اقای دانگ کسی هست که بخواین از دور بهش سلام کنین؟
باباـ خب راستش دخترم با پسرم اینجا هستن
با این حرف منو بنگ چان از سر جامون بلند شدیم یه نور انداختن رو ما که به معنی منو بنگ چان فرزند اقای دانگ سئوک ما هستیم وقتی که نور از رومون رفت نشستیم سر جامون
ـ الان میبینی کلی فالور دارم
بنگ چان ـ غلط میکنی
ـ غلط میکنی*اداشو در میاره*
بعد از چندین اجرا نوبت منو جیمین رسید دو دقیقه قبل اجرا رفتیم اماده شدیم
رفتیم روی صحنه اول از همه همون اهنگی بود که همه بچه ها باهم رقصیدیم بعدش رقصمون شروع میشد با اون اهنگ رقصیدیمو تموم شد و اهنگی که براش عرق ریختیم شروع شد بقیه دنسرا از صحنه خارج شدن ماهم شروع به رقص کردیم
بعضی از تیکه های اهنگ فنا میخوندن
وقتی که اهنگ تموم شد جیمین سریع پشتمو روبه دوربین کردو منو بوسید که باعث بیشتر شدن جیغ ها شد همه جا تاریک شد از صحنه اومدیم پایین
ویو هانا
نمی تونستم زیپ لباسمو ببندم که یهو جیمین وارد اتاق شد سریع لباسو با دستم گرفتم که نیوفته
ـ جیمیناااا کی اومدی؟
جیمین ـ ......
ـ چیه زشت شدم؟
جیمین ـ نه اتفاقا بهت میاد
ـ میشه کمکم کنی؟ نمی تونم زیپشو ببندم
جیمین ـ البته
رفتیم پیشش و زیپ لباسو کمکم بست رومو کردم سمتش دستشو دور کمرم حلقه کرد
جیمین ـ پرنسسم چقد خوشگل شده
ـ پرنس منم جذاب شده
جیمین ـ اماده ای بریم؟
ـ اره فقط اون یکی لباس چیکار کنم؟
جیمین ـ *لباسو با روکشش بر میداره *به راننده میگم اوکیش کنه
ـ باشه پس بریم
گوشیم با کیلید خونه برداشتم در خونه رو قفل کردم کیلید رو گذاشتم زیر گلدون و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
از اونجای که جیمین وعضش توپ بود یه ون مشکی جلومون بود اونم پر از بادیگارد بلخره رسیدیم ماشین وایساد تا در باز شد عکس گرفتنا با جیغ زدنا شروع شد جیمین اول پیاده شدو بعد دستشو سمتم دراز کرد دستشو گرفتم و دستمو دور بازوش حلقه کرد
جیمین ـ بریم
همه ی نگاها روی ما بود هزارن خبرنگار اونجا بود و هزارن فن
رفتیم داخل یه بادیگار که انگار داشت میزا رو کنترل میکرد مارو برد سمت یه میز که الویا و جنی با بنگ چان و تهیونگ نشسته بودن رفتیم پیششون نشستیم
منو جیمین ـ سلام به همه ما اومدیم
بعد از احوال پرسی اینا حدود یه ساعت گذشت تا بقیه خواننده ها هم رسیدن و بعد مجری اومد
دیدم که بابام مجریه مراسمه خیلی خوشحال شدم
ـ بنگ چان بابا مجریه مراسمه
بنگ چان ـ اره
مجریه زن ـ اقای دانگ کسی هست که بخواین از دور بهش سلام کنین؟
باباـ خب راستش دخترم با پسرم اینجا هستن
با این حرف منو بنگ چان از سر جامون بلند شدیم یه نور انداختن رو ما که به معنی منو بنگ چان فرزند اقای دانگ سئوک ما هستیم وقتی که نور از رومون رفت نشستیم سر جامون
ـ الان میبینی کلی فالور دارم
بنگ چان ـ غلط میکنی
ـ غلط میکنی*اداشو در میاره*
بعد از چندین اجرا نوبت منو جیمین رسید دو دقیقه قبل اجرا رفتیم اماده شدیم
رفتیم روی صحنه اول از همه همون اهنگی بود که همه بچه ها باهم رقصیدیم بعدش رقصمون شروع میشد با اون اهنگ رقصیدیمو تموم شد و اهنگی که براش عرق ریختیم شروع شد بقیه دنسرا از صحنه خارج شدن ماهم شروع به رقص کردیم
بعضی از تیکه های اهنگ فنا میخوندن
وقتی که اهنگ تموم شد جیمین سریع پشتمو روبه دوربین کردو منو بوسید که باعث بیشتر شدن جیغ ها شد همه جا تاریک شد از صحنه اومدیم پایین
۶.۸k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.