ی.قاتل.عاشق
#ی.قاتل.عاشق
#پارت.بیست.و.دوم
از زبون #سیلدا
رسیدیم لمان بقیه خاب بودن تصمیم گرفتم هرکص رو با ه روش بیدار کنم یه اب برداشتم ریختم رو سر سهون که از خواب پرید بالا بم نگاه کرد یه فحش داد منم هیچی نگفتم رفتم بالا سر رویا هنذفیریمو خیلی اروم گذاشدم تو گوشش بعد وصل کردم به گوشیم با بلندترین صدای ممکن یه اهنگ دوپص دوپص گذاشدم😐👐🏿
رفدم بالا سر لوهان انقد بچه مظلوم خوابیده بود دلم نیومد وحشیانه بیدارش کنم خیلی لطیف صداش زدم😹(عاخه کجایح ایح بچه لطیفح)
لوهانم بیدار شد از هواپیما رفتیم پایین
رویا:رض داشتی اونجوری بیدارم کردی گوزوی خر😐🖕🏿
سیلدا:نظر لطفته منم خهلی دوصت دارم😹👐🏿
سهون:دیوث خر😐
سیلدا:حیانا این و من باید به تو بگم😐
سهون:چرا؟!
سیلدا:ط خابم دشمنم بودی بعد یکاری کردی نتونستم از قدرتام استفاده کنم پرواز کنم گوزو اخرشم یکی تو خاب من و کرد😐🖐🏿
لوهان:فاک با این خاب دیدنت😐👀
رویا:من داشتم خاب میدیدم قاتلارو پیدا کردیم
لوهان:من داشتم خاب اهو میدیدم😐🕶
سهون:من خودمک زده بودم به خاب اصلا خاب نبودم😁
سیلدا:حالا بیاید گمریم اون قصره تا دیر نشده👀
سهون:بریم
رفتیم تاکسی گرفتیم رفتیم سمت قصره وقتی رسیدیم با تعجب ذل زدم به جایی که باید میرفتیم
سیلدا:میگم نظرتون چیه برگردیم😀
سهون:نظر خوبی نیست باید از این کوه بریم بالا
لوهان:حسش نی
رویا:واقعا گشادیم میشه از اینجا بیام بالا🚶🏿♀
سهون:لوهان و رویا چون از ارتفاع میترسن نیان من و سیلدا میریم🤦🏾♂
لوهان:خیلی ممنونم🙇🏾♂
رویا:بوس تفی پس کلت خهلی خوبی تووووو🙇🏾♀💞
سهون:منم خهلی دوستون دارم سیلدا بیا بریم
سیلدا:....
سهون:سیلدا یچی بگو😐
سیلدا:....
سهون:باش میتونی بمونی ولی وقتی برگشدیم کره باید تا سه ماه جورابامو بشوری🕶
سیلدا:خوب زود باش بریم بالا بده من طناب و درس میکنم بلدم😁
لوهان:افرین برتو سهون😹...
#ادامه.دارد•-•💒💕
#پارت.بیست.و.دوم
از زبون #سیلدا
رسیدیم لمان بقیه خاب بودن تصمیم گرفتم هرکص رو با ه روش بیدار کنم یه اب برداشتم ریختم رو سر سهون که از خواب پرید بالا بم نگاه کرد یه فحش داد منم هیچی نگفتم رفتم بالا سر رویا هنذفیریمو خیلی اروم گذاشدم تو گوشش بعد وصل کردم به گوشیم با بلندترین صدای ممکن یه اهنگ دوپص دوپص گذاشدم😐👐🏿
رفدم بالا سر لوهان انقد بچه مظلوم خوابیده بود دلم نیومد وحشیانه بیدارش کنم خیلی لطیف صداش زدم😹(عاخه کجایح ایح بچه لطیفح)
لوهانم بیدار شد از هواپیما رفتیم پایین
رویا:رض داشتی اونجوری بیدارم کردی گوزوی خر😐🖕🏿
سیلدا:نظر لطفته منم خهلی دوصت دارم😹👐🏿
سهون:دیوث خر😐
سیلدا:حیانا این و من باید به تو بگم😐
سهون:چرا؟!
سیلدا:ط خابم دشمنم بودی بعد یکاری کردی نتونستم از قدرتام استفاده کنم پرواز کنم گوزو اخرشم یکی تو خاب من و کرد😐🖐🏿
لوهان:فاک با این خاب دیدنت😐👀
رویا:من داشتم خاب میدیدم قاتلارو پیدا کردیم
لوهان:من داشتم خاب اهو میدیدم😐🕶
سهون:من خودمک زده بودم به خاب اصلا خاب نبودم😁
سیلدا:حالا بیاید گمریم اون قصره تا دیر نشده👀
سهون:بریم
رفتیم تاکسی گرفتیم رفتیم سمت قصره وقتی رسیدیم با تعجب ذل زدم به جایی که باید میرفتیم
سیلدا:میگم نظرتون چیه برگردیم😀
سهون:نظر خوبی نیست باید از این کوه بریم بالا
لوهان:حسش نی
رویا:واقعا گشادیم میشه از اینجا بیام بالا🚶🏿♀
سهون:لوهان و رویا چون از ارتفاع میترسن نیان من و سیلدا میریم🤦🏾♂
لوهان:خیلی ممنونم🙇🏾♂
رویا:بوس تفی پس کلت خهلی خوبی تووووو🙇🏾♀💞
سهون:منم خهلی دوستون دارم سیلدا بیا بریم
سیلدا:....
سهون:سیلدا یچی بگو😐
سیلدا:....
سهون:باش میتونی بمونی ولی وقتی برگشدیم کره باید تا سه ماه جورابامو بشوری🕶
سیلدا:خوب زود باش بریم بالا بده من طناب و درس میکنم بلدم😁
لوهان:افرین برتو سهون😹...
#ادامه.دارد•-•💒💕
۲.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.