قلعه هفت آتش
قلعه هفت آتش
Seven fire castle
پارت⁴
روش با خط قرمز نوشته بود:
#پیدات می کنیم
ترس تمام وجودمو گرفت
پارچرو نامرتب رو اینه انداختم
نردبان رو برداشتم و ار اونجا بیرون اومدم
اونجا رو قفل کردم و بیرون اومدم
که نور خورشید به چشمام زد چشمام رو گرفتم و به طرف اتاقم رفتم
داخل اتاقم بودم
موبایلمو برداشتم و درباره آینه و موجودات سرچ کردم ولی همش چیزای چرت و پرت میآورد
رفتم داخل حموم و دوش گرفتم
که صدای باز شدن در اومد
دا یونگ: گوگولی گوگو بلند ش..... کجاییی مردییی
از حموم در اومدم
آت: زهر مار چرا صداتو انداختی تو دهنت
دا یونگ: اوه اوه معجزه رخ داده ماماننننن باباااااا آت ساعت ۶ صبح بلند شدههههه
آت: هیشششش داد نزن
زود از اتاقم بیرون اومدم امروز قرار بود به مدرسه جدید برم لباسام رو پوشیدم
وارد مدرسه شدم دختری به طرفم اومد
#:هی سلامممم
آت: اممم سلام
#: تازه واردی؟؟
آت: اوهوم
#:پس باید باهام دوست بشی
آت: باشه اسم من آت هست اسمت چیه؟
سومینگ: اسمم سومینگه
داشتیم راه میرفتیم
که یکی جلوم پوست موز انداخت و من پامو روش گزاشتم
داشتم می افتادم که یکی از کیفم گرفت و نگهم داشت
#:اوپس ببخشید
آت: هی تو این رو انداختی؟
#: نه تو پاتو گذاشتی
آت: هییییی
#: عصبانی نشو داشتم شوخی میکردم
سومینگ: ولش کن کلا با تازه واردا اولش اینجوریه
#: خب اسمت چیه؟
آت: به تو چه!!
جی سو: خب باشه اسم من جی سو هست
آت: خب که چی!
جی سو: خیلی بد اخلاقی
از کنارش رد شدم
سومینگ: میدونستی همه ی دخترا روش کراش دارن
آت: خب چیکار کنم
سومینگ : واقعا گند اخلاقی
از اون اتفاقی که شب برام افتاد چطوری بد اخلاق نباشم آخه!!!
Seven fire castle
پارت⁴
روش با خط قرمز نوشته بود:
#پیدات می کنیم
ترس تمام وجودمو گرفت
پارچرو نامرتب رو اینه انداختم
نردبان رو برداشتم و ار اونجا بیرون اومدم
اونجا رو قفل کردم و بیرون اومدم
که نور خورشید به چشمام زد چشمام رو گرفتم و به طرف اتاقم رفتم
داخل اتاقم بودم
موبایلمو برداشتم و درباره آینه و موجودات سرچ کردم ولی همش چیزای چرت و پرت میآورد
رفتم داخل حموم و دوش گرفتم
که صدای باز شدن در اومد
دا یونگ: گوگولی گوگو بلند ش..... کجاییی مردییی
از حموم در اومدم
آت: زهر مار چرا صداتو انداختی تو دهنت
دا یونگ: اوه اوه معجزه رخ داده ماماننننن باباااااا آت ساعت ۶ صبح بلند شدههههه
آت: هیشششش داد نزن
زود از اتاقم بیرون اومدم امروز قرار بود به مدرسه جدید برم لباسام رو پوشیدم
وارد مدرسه شدم دختری به طرفم اومد
#:هی سلامممم
آت: اممم سلام
#: تازه واردی؟؟
آت: اوهوم
#:پس باید باهام دوست بشی
آت: باشه اسم من آت هست اسمت چیه؟
سومینگ: اسمم سومینگه
داشتیم راه میرفتیم
که یکی جلوم پوست موز انداخت و من پامو روش گزاشتم
داشتم می افتادم که یکی از کیفم گرفت و نگهم داشت
#:اوپس ببخشید
آت: هی تو این رو انداختی؟
#: نه تو پاتو گذاشتی
آت: هییییی
#: عصبانی نشو داشتم شوخی میکردم
سومینگ: ولش کن کلا با تازه واردا اولش اینجوریه
#: خب اسمت چیه؟
آت: به تو چه!!
جی سو: خب باشه اسم من جی سو هست
آت: خب که چی!
جی سو: خیلی بد اخلاقی
از کنارش رد شدم
سومینگ: میدونستی همه ی دخترا روش کراش دارن
آت: خب چیکار کنم
سومینگ : واقعا گند اخلاقی
از اون اتفاقی که شب برام افتاد چطوری بد اخلاق نباشم آخه!!!
- ۱۲.۸k
- ۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط