(بهم اعتماد کن)p3۶
(بهماعتمادکن)p3۶
صبح/
ویو ات :از خاب بلند شدم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم موهامو شونه زدم و یه ارایش کم رفتم پایین و منتظر کوک شدم که اونم بلخره اومد یکم صبحانه خوردیم و نزدیکای ۸ دیگه رفتیم سرکار روز شلوغی بود برامون امروز یه عالمه بیمار بودن که برامون ویزیت گرفته بودن و همه باید اول میرفتن پیش کوک اتاقامون یکی بود میز هامون توی یه اتاق بود و تقریبا بهمنزدیک بود
بعد ۳ ساعت/
اوهه نزیک ۱۸ تا بیمار رو معاینه کردیم باید هر یک ساعت به اتاق استراحت بریم اما اما امروز نمیشه سر خاروند یکی از بیماران که یه خانم متاهل بود که قیمش خاهرش بود که انگار مجرد بود
کوک :سلام مشکلتون چیه
خاهره :خاهرم هعی قلبش درد مگیره
کوک :بیماری قلبی از قبل داشته
خاهره :نه یه چند روزیه اینجوری شده
کوک :لدفن اطلاعات بیمار رو بهم بگید تا وارد سیستم کنم
خاهره :..اسمش ۳۲ سالشه و این اولین باره اینجوری میشه
کوک :خوبه
..خاهره زوم کرده و کوک
کوک :🙄عامم مشکلی پیش اومده
خاهره :شما مجرد هستین؟
کوک :بله؟ببخشید شما حق ندارید این سوال رو از من بپرسید
خاهره :اها
ویو ات :دختره چشه چرا اینطوری میکنه
کوک :لدفن خاهرتون رو ببرید پیش خانم کیم تا معاینه شون کنه
خاهره :باشه
..ات :نبض و قلب آروم میزنه و دستاشون سرد شده براشون دارو مینویسم اگه تا ۳ روز دیگه خوب شد که چه عالی اما اگه نشد دوباره بیاید معاینه کنم اگه بازم این وضعیت باشه باید عمل بشن
خاهره :کی عملش میکنه
ات :خودم
خاهره :هان.ببخشید این اقای دکتره مجرد هستن؟*اروم
ات : *یه نگاه به کوک میکنه
خیر متاهل هستن بفرمایید
خاهره : اه چه بد میخاستم مخشو بزنم
ات : بفرمائید خاهش میکنم
ظهر ساعت ۳/
ویو ات : امروز خیلی ازم شماره کوک رو میخاستن و میپرسیدن مجرده یا نه ....چرا من حسودی میکنم؟ اصن به من چه
......نهههه کوک باید مجرد بمونه اصن...اصن فکنم منم دوسش دارم
بهش بگم؟ نه نمیگم باید از احساسم مطمئن بشم
یه مریض دیگه : *بلند میشه تا به بهونه اطلاعات دادن دستاشو رو شونه کوک میذاره
ات : o_o
کوک : بفرمایید اطلاعات تون رو کامل کردم حالا باید برید پیش خانم کیم
زنه : نمیشه شما معاینم کنی
*دستشو دور گردن کوک حلقه میکنه
ات : یاااااااا
زنه : چته؟
ات : یکم زیاده روی نمیکنید با دکترتون؟
زنه : به توچه دلم میخاد
ات :*آروم
هر*زه ی زیر خاب
*بلند میشه و زنه رو از کوک جدا میکنه و روی صندلی مینشونه
ات : لدفن احترام دکتر رو نگه دارید
*بعد معاینه
ات : ببخشید من چک کردم اما شما هیچیتون نیست
زنه : وا نمیشه من قلبم درد میکنه
ات : اما من چک کردم هیچی نبود
زنه : اه اصن میرم پیش یه دکتر دیگه
ات : خو برو
کوک : حسودی کردی
ات : نه
کوک : حسودی کردی دیگه
ات : نه
کوک : باشه میرم خودم معاینش کنم
ات : بری بیرون من میدونم با توو
صبح/
ویو ات :از خاب بلند شدم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم موهامو شونه زدم و یه ارایش کم رفتم پایین و منتظر کوک شدم که اونم بلخره اومد یکم صبحانه خوردیم و نزدیکای ۸ دیگه رفتیم سرکار روز شلوغی بود برامون امروز یه عالمه بیمار بودن که برامون ویزیت گرفته بودن و همه باید اول میرفتن پیش کوک اتاقامون یکی بود میز هامون توی یه اتاق بود و تقریبا بهمنزدیک بود
بعد ۳ ساعت/
اوهه نزیک ۱۸ تا بیمار رو معاینه کردیم باید هر یک ساعت به اتاق استراحت بریم اما اما امروز نمیشه سر خاروند یکی از بیماران که یه خانم متاهل بود که قیمش خاهرش بود که انگار مجرد بود
کوک :سلام مشکلتون چیه
خاهره :خاهرم هعی قلبش درد مگیره
کوک :بیماری قلبی از قبل داشته
خاهره :نه یه چند روزیه اینجوری شده
کوک :لدفن اطلاعات بیمار رو بهم بگید تا وارد سیستم کنم
خاهره :..اسمش ۳۲ سالشه و این اولین باره اینجوری میشه
کوک :خوبه
..خاهره زوم کرده و کوک
کوک :🙄عامم مشکلی پیش اومده
خاهره :شما مجرد هستین؟
کوک :بله؟ببخشید شما حق ندارید این سوال رو از من بپرسید
خاهره :اها
ویو ات :دختره چشه چرا اینطوری میکنه
کوک :لدفن خاهرتون رو ببرید پیش خانم کیم تا معاینه شون کنه
خاهره :باشه
..ات :نبض و قلب آروم میزنه و دستاشون سرد شده براشون دارو مینویسم اگه تا ۳ روز دیگه خوب شد که چه عالی اما اگه نشد دوباره بیاید معاینه کنم اگه بازم این وضعیت باشه باید عمل بشن
خاهره :کی عملش میکنه
ات :خودم
خاهره :هان.ببخشید این اقای دکتره مجرد هستن؟*اروم
ات : *یه نگاه به کوک میکنه
خیر متاهل هستن بفرمایید
خاهره : اه چه بد میخاستم مخشو بزنم
ات : بفرمائید خاهش میکنم
ظهر ساعت ۳/
ویو ات : امروز خیلی ازم شماره کوک رو میخاستن و میپرسیدن مجرده یا نه ....چرا من حسودی میکنم؟ اصن به من چه
......نهههه کوک باید مجرد بمونه اصن...اصن فکنم منم دوسش دارم
بهش بگم؟ نه نمیگم باید از احساسم مطمئن بشم
یه مریض دیگه : *بلند میشه تا به بهونه اطلاعات دادن دستاشو رو شونه کوک میذاره
ات : o_o
کوک : بفرمایید اطلاعات تون رو کامل کردم حالا باید برید پیش خانم کیم
زنه : نمیشه شما معاینم کنی
*دستشو دور گردن کوک حلقه میکنه
ات : یاااااااا
زنه : چته؟
ات : یکم زیاده روی نمیکنید با دکترتون؟
زنه : به توچه دلم میخاد
ات :*آروم
هر*زه ی زیر خاب
*بلند میشه و زنه رو از کوک جدا میکنه و روی صندلی مینشونه
ات : لدفن احترام دکتر رو نگه دارید
*بعد معاینه
ات : ببخشید من چک کردم اما شما هیچیتون نیست
زنه : وا نمیشه من قلبم درد میکنه
ات : اما من چک کردم هیچی نبود
زنه : اه اصن میرم پیش یه دکتر دیگه
ات : خو برو
کوک : حسودی کردی
ات : نه
کوک : حسودی کردی دیگه
ات : نه
کوک : باشه میرم خودم معاینش کنم
ات : بری بیرون من میدونم با توو
۳۶.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.