پارت
پارت¹⁸
(بادیگارد هات❤️🔥)
با سرفه ام به خودش اومد.سریع طنابارو باز کرد و گفت:
_ببخشید من باید برم.
بعد سریع رفت.
بقیه با تعجب به رفتنش نگاه میکردن.
منم داشتم مچ دستامو مالش میدادم که یه دفعه چشمم خورد به شوگا که محو ثورا شده.
ثورا عقب مونده هم عین اسکولا داره در و دیوارو نگاه میکنه.
جیمین گفت:
_بچه ها من برم خونه رو تمیز کنم کی با من میاد؟؟
جین و تهیونگ گفتن:
_ما باهات میایم.
جیهوپ هم گفت:
_خب منم باید با نامجون برم یه سری خرید دارم شوگا لطفا تو خونه رو به ثورا و آریما نشون بده.
بعدش تو یه چشم بهم زدن همه رفتن و فقط ما سه تا موندیم.
(بادیگارد هات❤️🔥)
با سرفه ام به خودش اومد.سریع طنابارو باز کرد و گفت:
_ببخشید من باید برم.
بعد سریع رفت.
بقیه با تعجب به رفتنش نگاه میکردن.
منم داشتم مچ دستامو مالش میدادم که یه دفعه چشمم خورد به شوگا که محو ثورا شده.
ثورا عقب مونده هم عین اسکولا داره در و دیوارو نگاه میکنه.
جیمین گفت:
_بچه ها من برم خونه رو تمیز کنم کی با من میاد؟؟
جین و تهیونگ گفتن:
_ما باهات میایم.
جیهوپ هم گفت:
_خب منم باید با نامجون برم یه سری خرید دارم شوگا لطفا تو خونه رو به ثورا و آریما نشون بده.
بعدش تو یه چشم بهم زدن همه رفتن و فقط ما سه تا موندیم.
- ۱.۲k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط