اسم عشق خوب یا بد

اسم عشق خوب یا بد
پارت ۴۸
[ویو جونگ کوک]
به خونه برگشتم خبری از آنالی نبود
یکی از خدمه ها اومد جلو و با تعظیم کردن گفت
آجوما: خانم آنالی و همراه هامین داخل حیاط هستن
به سمت حیاط رفتم...باز این فسقلی چه آشی داره... داخل تاب بودن
نزدیک که شدم نگاهشون کردم غرق خواب بودن
یکی از خدمه ها اومد و تعظیم کرد
جونگ کوک: هامین ببر داخل
هامین بلند کرد و برد...مونده بود این خانم کوچولو که غرق خواب بود
آروم یکم از موهاش بهم ریختم که اخم کرد و با چشمای بسته گفت
آنالی: هامین نکن...
دوباره تکرار کردم
آنالی: هامین نکن... صبح دایی بی انصافت نزاشت بخوابم تو که بچه خوبی بزار
خندم گرفت.. نگاهش کن چه دل پری هم ازم داره
چند دقیقه نگاهش کردم... یکم با موهاش ور رفتم که اخم کرد گفت
آنالی : هامین نکن...برو دایی اخموت اذیت کن...من حالم خوب نیست..خوب نیستم
و همون طور تو خواب شروع کرد اشک ریختن ...انگار بدجور اذیتش کردم
براید استایل بغلش کردم...سرش داخل گردنم فرو برد
قشنگ غرق خواب بود... گردنم داشت خیس می شد...هنوز گریه می کرد
خواستم بزارمش رو تختش قشنگ بهم چسبیده بود ول کن نبود
کنارش روی تخت دراز شدم...چشمام بستم.. محکم بغلم کرد بود
............ ویو ساعت ۸ شب..............
صدای خنده هامین تو گوشم پیچید که بیدار شدم...آنالی هنوز خواب بود
هامین اومد و کنار آنالی نشست
دیدگاه ها (۰)

اسم عشق خوب یا بد پارت ۴۹ [ویو جونگ کوک]هامین: آنالی جون بید...

اسم عشق خوب یا بد پارت ۴۸ [ویو جونگ کوک]به خونه برگشتم خبری ...

اسم عشق خوب یا بد پارت ۴۷[ویو آنالی]هامین: آنالی جون تو شنا ...

اسم عشق خوب یا بد پارت ۴۶[ویو آنالی]نگاهی به ساعت کرد و سریع...

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۷تقریبا ۶ ساعت بود که اونجا بودم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط